شهاب‌های قهرمان

شهاب‌های قهرمان

شهاب‌های قهرمان

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9786229345450
تعداد صفحات
28
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        روز سی‌اُم خرداد سال ۱۳۹۸ وقتی همهٔ ما خواب بودیم، یه اتفاق مهم و هیجان‌انگیز توی خلیج‌فارس افتاد. اتفاقی که تا اون وقت و حتی تا حالا سابقه نداشته! اتفاقی که هر قهرمان کوچولوی ایرانی وقتی اون رو بشنوه، به خودش و کشورش افتخار می‌کنه.

بخشی از کتاب:
عبدو روبروی تلویزیون میخکوب شده بود و آن‌قدر محو تماشای فوتبال بود که متوجه نشد بی‌بی چند دفعه صدایش کرده است.
بی‌بی آمد توی اتاق، رفت سمت تلویزیون و پایش رفت روی پوست تخمه هایی که عبدو ریخته بود روی فرش! چشم‌غره‌ای رفت و زیر لب چیزی گفت.
ننه عبدو! پاشو رختخواب‌ها رو ببر پشت بوم. تو مگه فردا مدرسه ناری؟ دیروقته خواب می‌مونی! منم اصلاً حوصله ندارم یه ساعت بالاسرت صدا بزنم! پاشو ننه.
عبدو انگار که فقط نصف حرف‌های بی‌بی را شنیده باشد گفت: “باشه بی‌بی! باشه! وایسا ده دقیقه مونده به خدا بازی مهمیه همی حالا تمومه”  بی بی اوف بلندی گفت و برگشت سمت حیاط که با فریاد “بزن دیگههههه”ی عبدو دلش هُرّی ریخت.
چته عبدو؟! ننه مردم از ترس.
بازی فوتبال به پایان رسید و عبدو با چشم‌هایی سرخ رفت سراغ رختخواب‌ها. دستش را برد زیر تشک‌های سنگین پنبه‌ای و هر سه را با هم برداشت. زور تشک‌ها بیشتر از عبدو بود و عبدو بعد از تلوتلو خوردن افتاد وسط اتاق و تشک‌ها هم آوار شد روی سرش.
صدای جیغ و خندهٔ مریم توی اتاق پیچید. عبدو اخم کرد و بالشتی پرت کرد سمت مریم. بعد بلند شد و انگار که اتفاقی نیفتاده، …..
      

یادداشت‌ها