از کوله پشتی تا قطب جنوب
دفتر خاطرات عزیزم،من عاشق هاگی هستم. او خیلی جذاب است! امروز از کوله پشتیِ ریس پرت شدم بیرون. هاگی سعی کرد من را نجات بدهد اما هر دو با هم پرت شدیم و باران ما را به دریا هدایت کرد. حالا توی یک قایق گرد خیلی فنری هستیم!
لیستهای مرتبط به از کوله پشتی تا قطب جنوب
یادداشتهای مرتبط به از کوله پشتی تا قطب جنوب