بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فقه و سیاست در ایران معاصر

فقه و سیاست در ایران معاصر

فقه و سیاست در ایران معاصر

3.5
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

9

فقه سیاسی به ارزیابی ماهیت دولت، جامعه سیاسی و شکل های متفاوتی از نهادها و تشکل های داوطلبانه علاقه مند است که از مختصات جامعه مدنی مدرن شمرده می شوند. اما این ارزیابی به فهم دو چیز بستگی دارد: یکی، حضور معمایی فقه سیاسی در جامعه پیچیده امروز و دوم، بنیاد مذهبی سیاست مدرن در جهان اسلام. در چنین شرایطی، شاید بتوان در موقعیت معرفتی مناسب قرار گرفت و درصدد پاسخ به دو مسأله معمایی زیر برآمد: _ چگونه ممکن است چنین ارزش های مردم سالارانه ای، که اکنون، در نظام های سیاسی جدید، نهادینه شده یا در حال نهادینه شدن هستند، ضمانت فقهی بیابند _ بینش فقهی ـ سیاسی برخاسته از جامعه ای ایمانی چه نقشی در حوزه گفت وگوی عمومی و سیاست جامعه ای اسلامی در عصر ما دارد یا می تواند داشته باشد. به هر صورت، آیا چنین اقتضایی که ارزش های ایمانی، بنیادی اخلاقی برای زندگی مردم سالارانه امروز فراهم کند در فقه سیاسی نیز در جامعه سیاسی ما وجود دارد یا این که این دو، به اقتضای زمان و مکان، نوعی از «ناچسب ترین اتحادها» را «تجربه» یا حتی زیر فشار ضرورت ها «تحمل» می کنند. به نظر نمی رسد که تأمل در این پرسش های حیاتی تأخیرپذیر باشند. این کتاب درصدد مشارکت در چنین مباحث مهمی است.

لیست‌های مرتبط به فقه و سیاست در ایران معاصر

یادداشت‌های مرتبط به فقه و سیاست در ایران معاصر

علی نخعی

1402/04/07

            آیا قانون مدنی همان حکم شرعی است؟
آیا قانون‌گذاری برای جامعه‌ی مسلمان می‌تواند توسط یک شورا از نمایندگان مردم انجام شود؟ آیا حکم این شورا لازم‌الاجراست؟ آیا این حکم مشروعیت دارد؟ 

آشنایی ایرانیان در دوره‌ی قاجار با مفاهیم مدرنی چون قانون، ملت، قرارداد اجتماعی و... همراه است با چالشی که هنوز در عرصه‌ی سیاست و حکمرانی با آن مواجه هستیم. و آن اینکه نسبت قانون (در مفهوم مدرن آن) با احکام (که توسط شرع یا حاکم تعیین می‌شده) چیست؟ آیا می‌توان قانون‌گذاری را (که پیش از این شرع عهده‌دار آن بود) از فقها به نمایندگان مردم منتقل کرد؟ آیا می‌توان احکام شرعی را تبدیل به قانون کرد؟ 

این مسئله و چالش (نسبت قانون و شریعت)، نقطه‌ی مرکزی بحث مرحوم فیرحی در این کتاب (و البته دیگر کتب او) است. او با نگاهی متوجه به "فقه" و "حقوق" ، سیری تاریخی در نظرات حول آن دارد و نشان می‌دهد چگونه این مسئله‌ی هنوز پابرجا، در ابتدا شکل گرفته است. از دریچه‌ی این مسئله، فیرحی به مسئله‌ی کلان‌تر نسبت فقه و سیاست می‌پردازد. کتاب فرای بحث‌های تاریخی‌اش، از لحاظ نظری هم پربار است.