اسطوره زال: تبلور تضاد و وحدت در حماسه ملی

اسطوره زال: تبلور تضاد و وحدت در حماسه ملی

اسطوره زال: تبلور تضاد و وحدت در حماسه ملی

3.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

ناشر
توس
شابک
964315601X
تعداد صفحات
280
تاریخ انتشار
1380/1/28

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        زنده یاد "محمد مختاری "در این اثر ضمن تجزیه و تحلیل شخصیت اسطوره ای زال (پدر رستم)، ساخت وجودی او، کارکردش در حماسه، نیز معنا و مقصودی را  که از ترکیب هستی زال در نظر بوده بررسی و ارزیابی می کند .نویسنده در  بررسی هستی زال به تضادها و وحدتی اشاره کرده و براساس آن، زندگی او را  در چهار دوره مشخص تحلیل نموده است که عبارت اند از1 :ـ دوره رانده شدن  زال و نفی او یا مرحله ای که ویژه طرح تضادهای او با فرهنگ و ارزش های سنتی  است (این دوران بی درنگ پس از تولد زال آغاز می گردد، و دوره ای است که نیروهای  مادی و معنوی زال در جایی غیر بشری اما طبیعی در عین حال معنوی و فوق طبیعی  رشد می یابد .وجود تضادها و بدعت وجودی اش سبب طردش می شود، و در پی آن، هویت  و ماهیت رازوار و پیوندش با عوامل مقدس و فوق طبیعی مشخص می گردد)2 .ـ دوره  تعدیل تضادها و پذیرفته شدن در جامعه .آگاه شدن جامعه نسبت به توانایی ها و  ارزش ها و هستی مثبت او .(تحمیل بدعت ها و اندیشه های تازه بر ذهن و اندیشه  سنتی)3 .ـ دوره یگانگی زال با نهادهای جامعه .(این دوره، دوره فعلیت یافتن  ارزش ها و آرزوهایی است که در آغاز بیگانه می نمود .نیروی اراده زال چون عاملی  تعیین کننده در زندگی قوم ایرانی تصور می گردد .جامعه و زال به وحدت می رسند،  و خویشکاری زال، خویشکاری حماسه است)4 .ـ دوره آشکار شدن دوباره تضاد (تعدیل  تضادها، تنها در تخیل حماسی چشم اندازی مطلوب است ;از این رو، با فرجام حماسه،  کارکرد زال نیز فرجام می یابد) .
      

یادداشت‌ها

مریم

مریم

1403/5/26

          در دورانی که حماسه پدید می‌آید دیگر انسان‌ در چنان وضعیتی نیست که آرزوها و تخیل خود را فقط در نمودها و پدیده‌های صرفاً دور از دسترس و غیرزمینی متجلی سازد. بلکه تخیلش قادر است که نیروهای آرمانیش را در اشیا و آدمیان نیز متبلور سازد. بدین ترتیب است که زال در حماسه همان کارکرد و خصلتی را پیدا می‌کند که پیشتر از آن خدایی به نام زروان بوده است. او صورت زمینی زروان می‌شود و در نتیجه مساله‌ی زمان و جاودانگی در او به شکلی تازه ظهور می‌کند.
 
بزرگترین ترس یا ناتوانی انسان ترس از مرگ است و عکس‌العمل آدمی در برابر آن اعتقاد به بقا و دوام خویش است و از این مقوله‌اند نوید رستاخیز و روز معاد یا تناسخ ...(و تصور بیمرگی و رویین‌تنی یا عمر طولانی برای قهرمانان).
 
اما اندیشه یا مضمون بقا که در اساطیر به صورت زندگی جاودان در پناه خدایان در آمده است در حماسه به صورتی دیگر جلوه‌گر می‌شود. حماسه که بر فصل مشترک اسطوره و تاریخ قرار دارد در عین گرایش به تاریخی شدن قهرمان وضعیت اساطیری او را حفظ می‌کند. از این روی، مساله‌ی زمان و بقا را نیز به صورت عمرهای دراز و پر دوامی در می‌آورد که سراسر دوران‌های حماسی را در برمی‌گیرد.
 
...در اساطیر خدایان جاوید بیمرگند. اما در حماسه قهرمان اصلی در همین دوره‌ای که می‌زید چندان دوام می‌یابد که دوره سر‌آید. او از نوعی بیمرگی دوره‌ای برخوردار است و تا دوره تمام نشده در او نشانه‌ای از مرگ نیست. رستم و زال از آغاز دوران حماسی تا پایان آن همچنان هستند. نه گذشت زمان آنها را به مرگ می‌رساند نه از میان رفتن و کاهش نیروهای مادی جسم.
 
اما رستم زمینی‌تر از زال است. او تجلی نیروهای مادی حماسه است. پس مرگ نیز طبیعی‌تر او را درمی‌یابد. یعنی رستم حماسی‌تر است و زال اساطیری‌تر، پس مرگ یک دوره‌ی حماسه نیز نخست باید رستم را فرو گیرد.
 
...او[زال همانگونه که زندگی و آغاز زمان را در آفرینش رستم و پیوند با رودابه دریافته است، پایان خود را نیز در فرجام رستم ادراک می‌کند. مرگ رستم انگار همان مرگ زال است. ... و سرنوشت هولناک زال بی‌رستم زیستن است. فرا رسیدن تاریخ است. منقطع شدن حماسه است بی‌آنکه او را مرگی دریابد.
 
خلاصه‌ای از صفحات 247، 248، 249 
 
</b
        

8