کیمیاگران
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
نسخههای دیگر
توضیحات
در کتاب حاضر، جنجال پرهیاهوی عشق و ثروت، افسانه عجیب عشقی سوداگرانه در داستان خواندنی و جذاب به زیبایی به تصویر کشیده شده است. در این داستان روزی که «عشق صدیقه» را در مقابل پول فروخت هرگز تصور نمی کرد که تا این درجه به وی علاقه دارد. مگر چه رازی در کار بود که آن زن ناشناس به زور پول مجبورش کرد که دور «صدیقه» را قلم بکشد. آیا حقیقتاً «صدیقه» وارث هنگفتی است که دیگران می خواهند صاحبش شوند. «احمدآقا» به خاطر آورد که «صدیقه» یکی دو بار سربسته گفته بود که میراث عظیمی از پدر به وی رسیده که اگر کمکش کنند و پس بگیرد صاحب مال و دولت بی قیاسی خواهد شد. شاید کسی از بستگان آن زن، خواهان «صدیقه» بود و دختر باوفا محض پیمانی که با «احمدآقا» بسته بود روی خوش نشان نمی داد، این است که «احمدآقا» را به زور پول از میان برداشتند.