معرفی کتاب یکی بود اثر سوسن طاقدیس
در حال خواندن
0
خواندهام
7
خواهم خواند
1
توضیحات
در یک جنگل بزرگ، نزدیک دریاچه ای کوچک، مورچه های سیاه با مادر مهربانشان زندگی می کردند، ولی روزگار بر وفق مرادشان نبود و همیشه در ترس و وحشت به سر می بردند، زیرا نزدیک لانه ی آن ها مورچه های سرخ بدجنس لانه داشتند. مورچه های سرخ مرتب به لانه ی مورچه های سیاه حمله می کردند. غذای آن ها را می دزدیدند و نوزادهای آن ها را اذیت می کردند. چون مورچه های سرخ قوی بودند و تعداد آن ها نیز بیش تر بود، مورچه های سیاه نمی توانستند در مقابل آن ها مقاومت کنند. مورچه های سیاه تصور می کردند که چون کوچک ترین و بی صداترین موجود دنیا هستند، هیچ کس صدای آن ها را نمی شنود، تا این که یک روز هنگام حمله ی مورچه های سرخ اتفاق غیرمنظره ای افتاد.
لیستهای مرتبط به یکی بود
یادداشتها