دم جنبانک برگشت و اشک های کرگدن را دید.
آمد و روی سر او نشست و گفت : غصه نخور دوست عزیزم!تو یک عالم از این قلب های نازک داری.
......
خیلی قشنگ بووووووووووووووود
          

            بسم‌ الله

خصوصیت کتاب‌های خانم نظرآهاری، سهل و ممتنع بودنش است.
یادم نیست اولین کتابش را چه زمانی خواندم. شاید دوازده سال پیش و شاید بیشتر...
اولین کتاب‌هایی که می‌خواندم و لذت می‌بردم کتاب های او بود و همین شد که مزه‌اش تا به امروز برایم تازه مانده است.
زمان زیادی است که به دنبال فرصتی هستم تا دوباره کتاب‌های خانم نظرآهاری را بخوانم. شاید به مرور بخوانم و از حال و هوای امروزم نسبت به کتاب‌هایش بنویسم.

کوتاه نوشته کرگدن‌ها هم عاشق می‌شوند با تصویر پردازی جذابش تنها یک چیز می‌خواهد بگوید.
هرکه هستی، هرکجا هستی، هرچقدر هم که از خودت دور شده‌ای باز هم می‌توانی خودت را در دلت نگاه کنی، عقربه‌های عاشقی اش را به کار بیندازی، دلت را کوک کنی و حالت را خوب...
          

            پشمینه پوشِ تندخو، از عشق نشنیده‌است بو

از مَستیَش رمزی بگو، تا تَرکِ هشیاری کند...