تالار آیینه

تالار آیینه

تالار آیینه

3.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

«هزار سال است زن های این خانه به همین درد می میرند. خانوم بزرگ هم همین طور مرد. همان قدر جوان و زیبا بود که خانوم بود. دده خانوم بزرگ خودش به من گفت، پشت به پشت این درد توی این خانه ماندگار شده، بی حکیم و بی دواست این درد. شاه زمان جوانی او را داشت. تو زبانم لال، لابد عاقبت او را داری. این خانه برای همین سامان نمی گیرد. توی خاک باغچه ها طلسم هزار ساله چال شده؛ حالا خانوم این خانه تویی. همیشه باید پیش از غروب چراغ مهیا کنی. این خانه روشنی می خواهد، میرزا نمی داند.»امیرحسن چهل تن در نهم مهرماه 1335 در شهر تهران به دنیا آمد. «در خانواده ای دست به دهن بزرگ می شود، در برخورد با هراس های اجتماعی و فقر اقتصادی زخمی تازه برمی دارد.» (میرعابدینی، 1387 ، ص 464) شاگرد ممتاز رشته ی ریاضی که شعر می گفت و از دوستی که پدرش کتاب فروشی داشت کتاب قرض می گرفت. در هجده سالگی برای ادامه ی تحصیل در رشته ی مهندسی برق وارد دانشگاه شد و در دوران دانشجویی دو مجموعه داستان کوتاه منتشر کرد: صیغه (1355) و دخیل بر پنجره ی فولاد (1357).

یادداشت‌های مرتبط به تالار آیینه