رمان "رقص در دل آتش "داستان انسان های دربند است که برخی این بندها را می گسلند و بعضی، هر روز گرفتارتر از دیروز می شوند .یکی از این انسان ها، شخصیتی است به نام "طوبی "که در قسمت های مختلف رمان، به اشکال گوناگون ظاهر می شود" .علی "و "هاشم "دو برادر هستند که علی خود را از قید آن بندها رها می سازد و طوبی را به تسلیم وامی دارد، هاشم اما ...در بخشی از رمان می خوانیم ..." :سنگینی آتش متوجه "شفیع "و "سید "بود ...من شاید آخرین نفر بودم که بلند شدم . قبلش سید را دیدم .رقصیدنش را دیدم .رقص تو موج خمپاره های تو دل آتش ."...