🔹 کتاب هشت بند

خاطرات بامزه و خواندنی حجت‌الاسلام مهرداد خالقی از ایام تبلیغ در زندان‌های زاهدان که انتشارات معارف چاپش کرده. برای دوستان طلبه ای که سودای تبلیغ در محيط های خاصی مثل زندان دارند؛ کارگشاست و نوعی کارگاه.  برای برخی از رفقا هم یادآور ایام خوش زندان😁

#معرفی_کتاب
#کتاب_هشت_بند
#زندان
#تبلیغ
#آخرین_کتابی_که_خواندم


        

          بسم الله الرحمن الرحیم
همینطور که داشتم کتابخونه‌ی اتاق رو چک میکردم تا یه کتاب کوتاه پیدا کنم که بین دوتا کتاب طولانی‌ای که میخوندم بخونم و یه جورایی هم سرگرم بشم و ازبیکاری در بیام هم یه کتاب جدید خونده باشم و هم این بیکاری باعث نشه که برم سراغ اون دوتا کتاب و چیزی ازشون نفهمم، چشمم خورد به یه کتاب با قطر و تعداد صفحات کم.
تا دیدمش برگردوندمش تا توضیح مختصر پشت‌ش رو بخونم و ببینم جذبش میشم یا نه.
دقیقا همون‌چیزی بود که دنبالش بودم؛ اونقدری متن پشت کتاب جذاب بود که سریع برداشتمش و رفتم که بخونمش.
مختصری از متن پشت کتاب رو مینویسم تا شاید شما هم علاقه مند شدید:
مشغول خداحافظی بودم که یکی از بچه های تدارکات هیئت روبه رویم ایستاد.
حاج آقا! خدایی با معرفتی کردی که وقت گذاشتی برامون. دمت گرم!
اجرت با امام حسین! اما گله دارم ازت....
حاج آقا ما بچه های تدارکات و کفشداری و حتی اون بنده خدایی که سیستم صوتی تنظیم میکرد همه از اهل سنتیم، ی دهه برای امام حسین زحمت کشیدیم، اما ی شب تو منبرت نگفتی که اهل سنت چقدر امام حسین رو دوست دارن و براشون نوکری میکنن، از این بابت دلمون شکست!
بعد دست کرد داخل جیبش ی پارچه سبزآورد بیرون بازش کرد دیدم داخلش مقداری خاکه!
برگشت گفت این خاک تربت امام حسینه خانمم از کربلا برام آورده!!
گفتم بگم خدمتت که بعد از این؛ مجلس امام حسین شیعه و سنی نداره،، امام حسین برای همه‌ست!


نمیدونم که از نظر بقیه این چند خط چقدر میتونه جذاب باشه ولی حداقل باعث شد شخصاً جذب بشم
کتاب خاطرات یک روحانی مبلغ‌ه که خاطرات خودش رو از سفری که در دهه‌ی محرم 1395 اونم در شهر زاهدان داشته مینویسه
البته ایراداتی هم کتاب داشت
برای مثال بعضی از پاراگراف ها رو باید دو سه بار میخوندی تا موضوع رو متوجه بشی یا یک جا در یک برهه از زمان  برای امام جمعه‌ی زاهدان اسم دونفر برده شد
در نهایت هم یه بخشی از کتاب رو اینجا مینویسم و اگر شد به طور جداگانه این بخش رو هم منتشر میکنم. 

حاج آقا میشه یه سوال بپرسم؟
بفرمایید.
ما اهل تهرانیم. هرچی تو بعضی هیئت ها میگیم (عمرکشون) نگیرین و لعن نکنین، گوش نمیکنن. شما پیغامی بدین که وقتی برگشتیم تهران، بهشون بگیم؛ اونم از امام جمعه‌ی زاهدان که به همه‌ی جوانب آگاهی داره.
-هروقت رفتین، اینو بگین: سنی های وهابی و افراطی، هروقت انگیزه‌شون برای کشتن بچه‌شیعه ها کم میشه یا توی اعتقاداتشون شک میکنن، کلیپ های شما رو میذارن که به صحابه و مقدساتشون بدوبیراه میگین. اونا با این فیلم ها جونی دوباره میگیرن!