سایه های شب

سایه های شب

سایه های شب

امیل زولا و 1 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

4

سایه هاى شب (دیو درون) هفدهمین رمان از مجموعه ى بیست جلدى خانواده ى روگون ـماکار است که امیل زولا در 1889 نوشتن آن را آغاز کرد و سپس چندى بعد در 1890 از چاپ درآمد. اما سایه هاى شب نیز مانند خوشبختى بانوان، ژرمینال و پول تفاوتى اساسى با دیگر رمان هاى این مجموعه ى سترگ دارد و آن این است که نگارش آن بیشتر تحت تأثیر دگرگونى ها و رویدادهاى صنعتى بزرگ ربع واپسین سده ى نوزدهم شکل گرفته است تا بر پایه ى طرح نخستین زولا براى نوشتن مجموعه اى از داستان ها در توصیف دوران موسوم به امپراتورى دوم فرانسه (1852تا 1870) که غرق در خودکامگى، دزدى، تباهى، روسپیگرى و قوادى بود. زولا از نخستین رمان نویسان سده ى نوزدهم است که به صنعت مدرن اقبال نشان مى دهد.سایه هاى شب از ایستگاه راه آهن پاریس مى آغازد، در میان محوطه ى راه آهن چون جویبارى از فلز و خون و هیجان ادامه مى یابد و روى خطوط راه آهن به پایان مى رسد. توصیف هاى زولا از محیط راه آهن و زندگى روى خط آهن چنان زنده و تپنده است که گویى تعمیرگاه ها، لکوموتیوها، چرخش سینىِ دوّار و حرکات مداوم دستگاه هاى لکوموتیو نفس مى کشند. زولا در سایه هاى شب از شلوغى ایستگاه، بخار لکوموتیوها، سرعت سرسام آور و مرگبار قطارها، فانوس هاى سبز و سرخِ سوزنبان ها، سگ ها و شکارچى ها، پیرزن ها و پیرمردها، روغن و آتش و زغال و خاکستر به جا مانده از سوخت لکوموتیوها، قطارهایى شتابنده که بى اعتنا به سرنوشت هاى انسانى به سوى «آینده» روان اند، سخن مى گوید.اما سایه هاى شب فقط داستان عشق و مرگ، حسد و خشونت، تباهى و نومیدى، هوس و سرکوفتگى نیست؛ سایه هاى شب روایت شگفت آور گوشت و فولاد، سیاهى زغال، و رنگ پریدگى پوست زنانه، سرعت سرسام آور ماشین و حرکت مهارنشدنى روح بشر نیز هست.

یادداشت‌های مرتبط به سایه های شب

            کتاب هفدهم از خانواده‌ی روگن ماکار
سایه‌های شب (امیل زولا، ترجمه‌ی علی‌اکبر معصوم بیگی، تهران: نگاه، 1395) هفدهمین رمان از مجموعه‌ی بیست جلدی خانواده‌ی روگن ماکار است. مجموعه‌ی روگن ماکار بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی تلاش زولا در پروراندن شخصیت‌ها و رویدادها به شکل علمی و آزمایشگاهی بود. تاکید او بر علومی چون وراثت و تاثیر شرایط اجتماعی و محیطی بر عمیق‌ترین احوال و رفتارهای انسانی در این مجموعه به خوبی نمود پیدا می‌کند. ژاک لانتیه، شخصیت محوری رمان سایه‌های شب، پسر ژروز ماکار، قهرمان رمان آساموار، و برادر ایتن لانتیه در رمان ژرمینال است. ژاک لوکوموتیوران مجنونی است که رابطه‌ای عجیب و عاشقانه با لوکوموتیوش «لیزون» (اسمی زنانه) دارد و برخلاف ظاهر آرام و مهربانش، سال‌های زیادی را در اندیشه‌ی کشتن زنان به سر برده است. معصوم‌بیگی در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته سایه‌های شب را متاثر از جنایت و مکافات داستایفسکی و قهرمان غریب آن می‌داند و می‌گوید: «ژاک نیز مانند راسکولنیکوف می‌خواهد با دست زدن به جنایت هویت خود را به اثبات برساند، هر چند خشونتی که در این دو قهرمان هست، از دو سرچشمه‌ی متفاوت مایه می‌گیرد: راسکولنیکوف با جنایت در پی اثبات تبار برتر خویش است. ژاک آدم می‌کشد چون نیازی درونی و سیری‌ناپذیر به آدم‌کشی در خود احساس می‌کند.


ماهنامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی چهاردهم، سال ۱۳۹۵.