اسب و سیب و بهار
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
13
خواهم خواند
1
نسخههای دیگر
توضیحات
در این داستان، اسب سفید ابتدا در باغی، تنها سیب سرخ بر جای مانده بر درخت را به دست می آورد و آن را بر روی یالش نهاده به کنار دریا می برد، اما ناگهان سیب از اسب جدا می شود و داخل جوی آبی می افتد، جویبار سیب را به گندمزاری می برد .در آن جا پسرکی سیب را می یابد و پس از چندی چشمش به اسب می افتد، سپس پسرک سیب را از گردن اسب آویزان می کند تا هیچ کدام تنها نمانند، نه سیب، نه اسب و نه خودش .کتاب با طرح های رنگی همراه شده و مخاطبان آن گروه های سنی "ب "و "ج "هستند .
یادداشتها