سرزمین گوجه های سبز (رمان)
در حال خواندن
0
خواندهام
27
خواهم خواند
15
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
این کتاب، سرگذشت گروهی دانشجوست که هریک در اوج رژیم خفقان آور نیکلای چائوشسکی، ولایت فلاکت زده خویش را به امید زندگی و آینده ای بهتر ترک می گویند و به شهر می آیند؛ اما آمال و آرزوهای حال و آینده شان در شهری بر باد می رود که مصیبت بارتر از ولایتشان، تحت سیطره دیکتاتوری خون آشام به خود می پیچد. دردناک تر آن که هریک از دوستان راوی داستان نیز یا راه خیانت به او را در پیش می گیرند و یا دست به خودکشی می زنند؛ و گاه هر دو را. همسو با این زنهارخواری ها می خوانیم که چگونه دولت توتالیتر، در تمام زوایای زندگی خصوصی مردم نفوذ می کند و همه آنان، حتی پر صلابت ترینشان یا در برابر ستم پیشگان، سر بر خاکستر ذلت می سایند و یا در دفاع از آدمیت خویش جان می بازند. هرتامولر که خود از جان بدربردگان حکومت پلیسی چائوشسگو بود، اینک صادقانه ماجرای زندگی خویش را باز می گوید. او با کلامی گزنده و شاعرانه، صحنه به صحنه منظری از جامعه و نسلی را پیش روی ما می گشاید که ترس، دمار از روزگارشان در آورده بود. چشم اندازی خوفناک از قدرت افسار گسیخته ماموران پلیس و پاسداران که جیب و دهانشان را از گوجه های سبز پر می کنند؛ کارگران سلاخ خانه که خون تازه گاو می آشامند و پرولتاریای سر به راهی که هیچ کس خواستار ما حصل کارشان نیست؛ کارگرانی که گوسفندان حلبی و هندوانه های چوبی تولید می کنند. مولر راوی سرگذشت ملتی است که فساد و صبوری در اعماق مغز و روانشان ریشه بسته است. هرتامولر با بینشی اعجاب انگیز، قدرت تخیلی شاعرانه، درکی عمیق و خارق العاده دست به افشاگری درباره جهان ویران گر و لجام گسیخته زده است. سودویچ زایتونگ هرتامولر در کمال فصاحت و با زبانی شاعرانه به تشریح زشتی های روحی و مادی زندگی در یک رژیم توتالیتر پرداخته است. نیویورک تایکز بوک ریویو