بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ایمان، یا، بی ایمانی؟: مکاتبات اومبرتو اکو و کاردینال مارتینی

ایمان، یا، بی ایمانی؟: مکاتبات اومبرتو اکو و کاردینال مارتینی

ایمان، یا، بی ایمانی؟: مکاتبات اومبرتو اکو و کاردینال مارتینی

اومبرتو اکو و 2 نفر دیگر
2.8
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

4

مجموعه ای که در پیش رو دارید، شامل مباحثی ما بین اومبرتو اکو( نویسنده شهیر ایتالیایی) و پدر کارلومارتینی( اسقف شهر میلان) در روزنامه لاکوررادلاسراست. اومبرتواکو که با کتاب« نام گل سرخ» به شهرت جهانی دست یافت؛ ازشناخته شده ترین نویسندگان سکولار( یا به روایت کتاب لاادری گری) ایتالیا اروپاست که در رشته نشانه شناسی تحصیل گرده است و بر الهیات و فلسفه تسلطی در خور ستایش دارد. در نقطه مقابل پدر کارلو مارتینی نیز همانند هماوردش در دانشگاه تورین به تحصیل الهیات و فلسفه پرداخته ولی در نهایت به کسوت کشیشان ( ژرزوئیت ها) در آمده است! این نامه نگاری یک بار دیگر اثبات می کند که گفتگو میان مذهبی و غیر مذهبی ها نه تنها ممکن بلکه سودمند است و نشان می دهد که چگونه در اینگونه مباحث دو طرف مباحثه می توانند موشکافی کنند، در عرصه ای از مطالب مورد علاقع یکدیگر جولان بدهند و یکدیگررا به چالش بطلبند و در عین حال حرمت یکدیگر را حفظ کنند یا حتی همدل باشند نامه هایی که بین پدر مارتینی و اکو مبادله شده اند پیچیده، دشوار، دقیق و البته جذابند و طیفی وسیع ازموضوعات کلی فراوانی( چون جدال بر سر روز رستاخیز، فلسفه حیات از دیدگاه کتاب مقدس، تفاوت ها و تبعیض های جنسی در قوانین مذهبی و فقهی و مهمتر از همه چگونگی دست یافتن انسان غیرمذهبی به تکامل روحی و معنوی) را در بر می گیرد. نه اکو و نه پدر مارتینی علاقه ای به انکار طرف مقابل ندارند بلکه علاقه مند به روشن کردن تفاوت های اصیل( که به اعتقاد اکو ریشه در تاریخ های بسیار دور دارند) و نیز یافتن زمینه های مشترک هستند( که حاصل از تلاشهای پست مدرنیستی بشر نوین است برای آشتی معنویت و مادی گرایی!) خود اکو در نخستین نامه ای که به پدر مارتینی می نویسد ، پیشنهاد می کند که دامنه دید را وسیع بگیرند و چنین نیز می کنند . هیچ کدام بازیگران سطحی و حساب گرای زبان آور دنیای اندیشه نیستند و در همان گام اول بر عمیق ترین نقاط افتراق و میدانهای وسیع اندیشه دست می گذارند روز رستاخیز و ایمان یا بی ایمانی نسبت به جزای گناه دنیوی در روز پسین آیا به راستی بهشت و جهنمی در آخرت انتظار نیکوکاران و ستمکاران را می کشد یا بهشت و جهنمی واژه ای دهنی است که در همین دنیا اطراف ما به حیات خود ادامه می دهد و ما را پذیراست؟ آیا آیات هولناک کتاب مقدس( آنجا که به تشریح روز رستاخیز می پردازد)همان فجایع دنیای صنعتی نیست که با سرعت و قدرتی روز افزون به تخریب طبیعت و به بردگی گرفتن بشریت اقدام کرده و هیچ مانعی را توان مقابله با آن نیست!؟ آیا به واقع رستاخیز فرا نرسیده است!؟ اگر چنین است پس ترس همیشگی و پا را نویا گونه عوام مذهبی از جزای روز رستاخیز چه معنایی می تواند داشته باشد.

یادداشت‌های مرتبط به ایمان، یا، بی ایمانی؟: مکاتبات اومبرتو اکو و کاردینال مارتینی

            اکو در نخستین نامه به کاردینال مارتینی توصیه می‌کند که مسائل فوری روز را به بحث نگذارند و به مباحثی بپردازند که در عین به روز بودن ریشه در گذشته‌های دور تاریخی دارند. عملاً هم سه سؤالی که مطرح می‌کند (هزاره‌گرایی، سقط جنین، کشیش شدن زنان) چنین وضعیتی دارند؛ مسائل روزند اما تازه سر و کله‌شان پیدا نشده، جهان مسیحی از دیرباز درگیرشان بوده ولو آنکه در هر زمان جزئیات و استدلال‌ها تغییر کرده باشند. اکو در هر نامه سعی می‌کند، هر چند گذرا، به ریشه‌های مسئله‌اش، در گذشته‌های دور تاریخی، اشاره کند.

اگر به دنبال مسائل عام الهیاتی هستید به گمانم این کتاب چندان کمکتان نمی‌کند.
عنوان کتاب به نظر من گویای محتوای آن نیست؛ عمده‌ی بحث کاری به کلیت «ایمان» و «بی‌ایمانی» ندارد، کتاب بر همان سه مسئله می‌چرخد که مسائل روزِ با ریشه‌هایی تاریخی در «مسیحیت کاتولیک‌»اند، به غیر از، بیست صفحه‌ی آخرش که مارتینی پرسشی درباره‌ی اخلاق ملحدان پیش می‌کشد که عام و کلی است. البته که در لابه‌لای بحث‌ها بعضاً به نکات خوبی اشاره می‌شود و به جز این، شیوه‌ی بحث هم شاید خالی از لطف نباشد اما به چشم من آنقدرها هم درخشان نیامد، اگر مرعوب نام‌های روی جلد نشوم باید بگویم به نظرم خیلی «معمولی»ست.

بخشی از کتاب:
مارتینی: در مورد بحث‌هایی که ممکن است «کلامی» محسوب شوند چه می‌توانم بگویم؟ مثل همان بُن‌انگاره‌ی خودتان که می‌گویید: «چنانچه مسیح بر اساس طرح غیرقابل درک یزدانی، در ژاپن تجسد یافته بود، امکان داشت برنج و ساکی اجزای عشاء ربانی باشند.» الهيات علم احتمالات نیست، یا از مقوله‌ی «امکان داشت چه روی دهد چنانچه...» نیست. الهیات فقط از واقعیت‌های تاریخی عینی پیرامون حقیقتِ وحیانی شروع می‌کند و می‌کوشد این واقعیت‌ها را درک کند.