بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تقدیم به چند داستان کوتاه

تقدیم به چند داستان کوتاه

تقدیم به چند داستان کوتاه

محمدحسن شهسواری و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

1

محمد حسن شهسواری برای این که احترام و علاقه اش را به چند داستان کوتاه از نویسندگان مختلف نشان دهد.از هر داستانی،عناصری را انتخاب کرده و آن ها را در چهار داستان جدید تنیده و رابطه ای بینامتنی آفریده است.نویسنده در این کتاب نیز هم چون رمان خود پاگرد بیش از هرچیز به داستان گویی جاذبه ی اثر و لذت خواننده اهمیت میدهد. سردسته هجوم برندگان، ریش بلند و سفیدی داشت. چکمه های بنددار بلندش هم تا زانو ادامه داشت. مرد درشت اندامی بود و چپق درازی به دهان داشت. بقیه افرادش در جای جای محلی که ما در آن در حال ترقص بودیم، مستقر شدند و گویی همه ما را زیر نظر داشتند. سردسته، چپق را از دهانش بیرون آورد و گفت:‹‹ من ژنرال تولستوی هستم. این را محض یادآوری گفتم.›› از گوشه ای دیگر، مردی خوش سیما دو قدمی جلو گذاشت. دو شمعدانی از جنس نقره بر هر دو دست خویش داشت. گفت:‹‹ سرگرد هوگو .›› در همین لحظه مردی که داشت قفسه کتاب ها را بازدید می کرد رو به جمع کرد. وی مرتب سرفه می کرد و به نظر مرد مریض احوالی می رسید. لبخندی زد و گفت: ‹‹ سروان پروست.››