یادداشت‌های محمدحسین معصومی (57)

من تا الان
          من تا الان آثار آیت الله وحید خراسانی رو نخونده بودم و باید بگم، چقدر محرومیم از ایشون!

البته که فکر نکنم کسی بین مراجع بالاتر از آیت الله سبحانی باشه، از این منظر که یک پکیج و بسته کامل هستن. یعنی هم تاریخ و سند و هم روایت رو به خوبی با هم دارند.

این کتاب از آیت الله وحید یک نوشته کوتاه و در عین حال کامل از زندگانی امام حسن مجتبی هست.
نکته پر رنگ و حاکم بر روایت، بحث امامت و اصول اون هست. یعنی روایت تاریخ رو در دل معارف امامت بیان میکنن و حتی بخش هایی از کتاب هم به این قضیه اختصاص دادند که بسیار شیوا و خوب هم هست.مثلا در یک بحث کوتاه  به موضوع تداخل اجماع مردم و یا به زبان امروزی دموکراسی و مسئله امامت میپردازن و نقش و جایگاه او...
از سری چیزهایی که پشمای آدم رو میریزه، اطلاع و تسلط آیت الله وحید روی منابع اهل سنت هست! یعنی هر روایت ها و حدیث هایی که در کتاب بیان شده و شاکله اصلی کتاب رو هم تشکیل میدن، اغلبشون دست کم 10 منبع از اهل سنت براشون نوشته شده! به جز منابع شیعه! و این موضوع به تنهایی این اثر  به شدت قوی کرده💯

اگر کتاب رو به دو قسمت تقسیم کنیم، قسمت اول مباحث ولادت و امامت امام حسن هست و قسمت دوم مربوط به صلح و فوت ایشون که بحث صلح، ظرافت و نکات جالبی داشت. در عین حال که آیت الله وحید به دنبال جواب دقیق برای مخاطب میگرده و روایت میاره، به دنبال تفهیم این موضوع هست قرار نیست ما سر و ته همه چیز رو بفهمیم و بدونیم! 
به نوعی:چون تو را نوح است کشتی بان ز طوفان غم مخور... 

🌱به مناسب ولادت امام حسن این کتاب رو از دست ندید و حتی اگر مطالعه ای از کتب دیگه داشتید هم این رو حداقل بابت مرور، بخوانید. 
من که لذت بردم 
در یک روز هم به راحتی تموم میشه😉
لینک کتاب:
https://eitaa.com/tasnim_pdf/3111

        

22

          أولُ ما يُغَيِّرُ سُنَّتِي رجلٌ من بني أُمَيَّةَ! 
این کتاب همانطور که در مقدمه نقل شده، کتابی حدیثی_کلامی در مواجهه با حدیث شریف پیامبر. البته که بخش روایی اون به شدت بیشتره چون اگر قراره بر اون بخش وارد بشه حجم و مطالب خیلی خیلی بیشتر خواهد شد. 

نکته مهم و مثبت کتاب این هست که حتی یک حدیث و روایت هم از تشیع در این کتاب وجود نداره و تماما از روایات اهل سنت و ابن تیمیه استفاده شده. 

مطالب بسیار مختصر ولی دقیق و بدون اضافه گویی از ولادت تا سیره عملی معاویه را تا تقریبا قبل شهادت امیرالمومین علی ابن ابی طالب، بیان میکنن و تا جایی که نویسنده تونسته نقد شخصی نکرده. یعنی نقد درون محتوی و درون مذهبی بین خود اهل سنت انجام داده هم چنین تحت یک استاد بزرگ تاریخ و متون و حدیث (استاد قیس عطار) بررسی و مورد لطف هم قرار گرفته.  

کل کتاب در شش فصل :1.ولادت(اوضاع و احوال مادر ارجمندش و پدرش) 2.فضایل گفته شده درباره معاویه(مثل کاتب وحی و یا نامه های پیمبر) 3.مخالفت با سنت های پیامبر4. سب و دشنام به امیرمومنین حیدر کرار 5.ابن تیمیه(پدر وهابیت) و معاویه6. ملاک تشیع و دشمنی با معاویه
کتاب رو به راحتی در یک روز میتونید بخونید. 

برای مطالعه اگر  پیش فرض رو گذاشتید رو ژانر کمدی که چه بهتر، راحت ترید... 
اگرم گذاشتید رو ژانر ترسناک و درام، یحتمل سر درد میگیرید به خصوص از بخش سب امام علی که به امام حسین و معصومین دیگه هم سرایت کرد...

در مجموع کتاب خوبی من باب اینه که نقاط برجسته تاریخ بعد پیامبر رو بشناسیم و بدونیم، حتی اگر بسیار اطلاع ضعیفی داریم، بعلاوه اینکه مقداری بفهمیم  اگر گفته میشه "بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی. ای کشته‌ی شیوخِ مقدس‌نما حسین" یعنی چی... 
لینک کتاب :
https://t.me/BetweenDichotomies/726 
        

19

این یک کتا
          این یک کتاب بسیار ساده و کم حجم در مورد تفکر تحلیلی هست...
فکر کنم بهتر باشه تمایز قرار بدیم بین تفکر تحلیلی و تفکر انتقادی...
تفکر تحلیلی رو میشه آشنایی و برداشت صحیح و استاندارد از یک محتوی یا معنا یا کنش دونست
ولی
تفکر انتقادی، رویکردی تهاجمی تر به سوژه مورد نظر داره و وارد واکاوی و چکش زدن به محتوی میشه که حداقل یک سطح بالاتر از تفکر تحلیلی محسوب میشه.
القصه، این کتاب رویکردی برای تفکر تحلیلی هست و یک آماده سازی و پیش زمینه برای تفکرات پیچیده تر بعدی.
البته که حتی همین حجم کم هم چندان ساده نیست و با وجود محتوی کم، مطالب مهم داره که قسمت سختش برای مخاطب و خواننده هست از اون جهت که نیاز داره عوامل مختلف و مولفه های مختلفی رو یاد بگیره و مدام بتونه با تمرین و یاداوری اون ها رو به قول کتاب، درونی سازی بکنه.
مهم ترین مطلب کتاب در مورد مولفه های ٨ گانه تفکر هست که یک فکر از چه حلقه و یا بخش هایی تشکیل میشه. میشه گفت این ها همون بخش های غالبا مخفی ذهنِ ناخودآگاه ماست که نویسنده قراره برای ما بیان بکنه.
و مطلب مهم بعدی کتاب در مورد استنتاج و چیستی و اهمیت اون هست که مختصر و ساده بیان شده
باقی مطالب حول همین دو موضوع چیده شده  و یکی دو تا موضوع و نمونه هم درش هست.

کتاب برای خوانندگان با اعتماد به نفس کاذب ممکنه باعث حس استاد همه چی دان شدن و یا غرور بشه، پس این خطر رو برای افرادی که تازه میخوان شروع کنن باید گوشزد کرد!

        

22

          گاهی از خودم تعجب میکنم! گاهی باعث ضعیف شدن عزت نفسم میشه و گاهی هم با خودم جدل میکنم اصلا درسته؟ در نهایت میبینم از نظر عقلانی کارم درسته ولی اگر قرار باشه پُز بدم و برای خودم غروری قائل باشم، نه کارم عقب ماندگیه!
دارم در مورد برگشت به عقب و مرور گذشته حرف میزنم.
چرا نیاز دارم یک کتاب در مورد آموزش دین بخونم، به عنوان کسی که تقریبا کل عمرم، هم محتوی و هم جهان بینی که از دنیا برداشت کردم از جنس دینی بوده،باید یک کتابی رو در دهه بیست زندگیم مطالعه بکنم که  باید دست یک نوجوان باشه و یا کسی که یحتمل کارهاش بر اساس تقلید و جو بوده نه از روی آگاهی...
البته که پا گذاشتم روی غرور مزخرفم! بزار غرورم هر چی میخواد بگه، ولی ترجیح میدم یک دانشجو و ادم محتاط باقی بمونم تا یک آدم بسته و خشک که نتایجش رو خیلی هامون دیدیم.
به هر حال... این کتاب رو به یک دلیل اصلی خوندم. وقتی مطالب زیاد میخونی و وارسی میکنی و رو به نقد میاری، گاهی ممکنه اون قطب نمای فکریت به هم بخوره. شاید برخورده باشید و شاید نه...
یه تایمی میرسه که انگار یک فرد و ریش سفید نیاز داری که وقتی غوطه وری در حرف و مباحث، بیای دستت رو بگیره بهت بگه : آقای عزیز، الان جنابعالی و تصوراتت در این نقطه قرار دارن! 
و فکر و ذهنت رو مرتب بکنه.
من هم دقیقا این کتاب رو بابت همین مطالعه کردم که بدونم این درختی که رشد کرده و زیرش قرار گرفتم، شاخ و برگ هاش و ریشه هاش کجاس، پس نیاز دارم کمی بیام عقب و از دور بهش نگاهی بکنم و یا اگر جایی نقطه مبهم داره، برام معلوم باشه و یا اون نقطه مبهم رو در نظر داشته باشم...
||
این کتاب به نام تعالیم اسلامی معروفه و در قبل انقلاب به نام آموزش دین هم عرضه شده برای آموزش در مدارس مختلف و محقق با اجازه علامه مطالبی رو جمع آوری کرده.
از مباحثی در مورد فلسفه دین و اصول و فروع دین گرفته تا احکام و اخلاق، همگی در این کتاب تقریبا مختصر(نسبت به مطالب) جا گرفتن.
مطالب اصلا سنگین و تخصصی نیستن ولی مطالب بسیاری وجود داره که از دید فلسفی و نگاه عمیق علامه نشات گرفتن که در کتب دیگر دیده نمیشه! به نحوی که آیت الله جوادی آملی هم این کتاب رو ساده ولی عمیق میدونن برای اهل علم.

اگر در مباحث ساختاری اسلام و یا طرز تفکر علامه در مورد دین و اصول دین میخواید اطلاع داشته باشید، این کتاب جالبه. به خصوص نیمه اول کتاب، چون نیمه دوم کتاب رو ممکنه زیاد در جاهای مختلف شنیده و خونده باشید. 
        

12

16

          یک کتاب با موضوعات کامل ولی در محتوی...
این کتاب رو نه بابت اینکه حرف ها و شبهات و نکته های تازه رو بدونم،بلکه بابت هدف و سیر مطالعاتی و هم چنین بازنگری ذهنی و پیرایش معلومات خوندم.
کتاب نقشه راه دقیق داره:از موضوع امامت که بسیار قشنگ شرح داده شده تا امامت خاص و یا موعود شناسی دینی و بعد ساخت اصول و مبانی بحث انتظار و شخص منتظر بر اساس روایات و عقل .
در این کتاب بر اساس سنت و دغدغه همیشگی آیت الله جوادی آملی به شدت روی مبانی عقلی تاکید شده و سعی در اثبات دو رکن مهم برای به اوج رساندن عقل و اثبات وحی هستند(البته در حد موضوع)

در اینجا روایات و حدیث ها درباره چرایی غیبت به خاطر تعیین و فهمیدن اصل دلیل نیست.بلکه به خاطر این هست که اون ها رو بشناسیم در جهت اینکه این چرایی ها و دلایل رو حذف و اصلاح بکنیم.مثلا در هنگام ظهور ،امام دشمن ها دارند و باید در برابر جان امام یک امنیتی برقرار باشد و یا برای درک امامت باید یک ساختار آموزشی و پس زمینه ای صحیح در مورد امامت و حجت خدا داشته باشیم...
در چند سال اخیر در مباحث مهدویت، بخش انتظار و تعیین تکالیف جزو عظیم ترین و پرحرف ترین بخش های مهدویت هست و باعث شکاف و اختلاف نظر ها شده.از تفاوت عقیده بین افراد گرفته تا شکاف بین احزاب و گروه ها مثل انجمن حجتیه و یا گروه های محافظه کار شیعه.

اینجا میخوام یک موضوع مهم رو بهش اشاره بکنم...
در بحث مهدویت چندین موضوع حیاتی و مهم باید تبیین بشن. که در این کتاب مرز بین این دو یا گاهی مخلوط شده و یا معلوم نشده. 
{یک مورد} ، بحث اراده الهی و یا قدرت ماورایی حضرت حجت در موضوع ظهور هست. 
آیا ما با بحثی کاملا ماورایی مواجه هستیم و در ابتدا و انتهای این موضوع ، مرز و حد مشخصی به عنوان یک فرد داریم
و یا نه
 با موضوعی کاملا فلسفی و عقلی مواجه هستیم که باید بر طبق عقل و روایت  چنان چکش بخوره و وارسی بشه که در نهایت معما حل و مسئله آسان بشه!
احتمالا جواب هر دو سوال بالا منفی خواهد بود و گزینه سوم یعنی ترکیبی از هر دو هست.
و سوال اصلی که به وجود میاد (که باعث تفاوت نگاه ها و تحلیل ها بین علما هست) اینه که دقیقا حد یقف عقل و اراده ماورایی کجا قرار میگیره؟
به عنوان مثال در همین کتاب ، حدیثی وجود داره که: <<حضرت دارای امداد ویژه الهی است و خدا کار او را یک شبه اصلاح میکند و زمین برای او درنوردیده میشود و گویی عالم در کف دست اوست و از همه چیز با خبر است.>> و دقیقا چند صفحه بعد آیت الله به این اشاره میکنن که اگر حجت(عج) به تنهایی و از راه غیر عادی اوضاع رو سامان بدن و اصلاح بکنن یک فکر بیهوده و باطل هست!
{مورد دیگر_برداشت و تحلیل شخصی} 
به نظر میرسه انگار در این مباحث با وجود اینکه غالب علمای فعلی تلاش های بسیار علیه مباحث مادی گرایی و کمونیست کردند، با اون نگاه و ساختاری که دارند، خود دچار یک برداشت مادی و منطقی صرف شدند!! بسیار بسیار بعید میدونم که قرار و مقصد اصلی ،همین باشه که دین اسلام و شیعه به طور مثال شبیه مسیحیت افلاطونی بشه. ولی چیزی در خروجی کار به دست میاد مثل این هست که:<< مشکلات فعلی حل شدند و ما مسئله حل نشده ای نداریم ! چون برای هر چیزی یک راه حل داریم چه برای نائب امام و چه برای جامعه که ارزش بسیار بالایی هم دارند و حتی امام هم نظارت دارند بر این کار و اگر دعا میکنیم صرفا برای یک چیز بهتر و با کیفیت تر  و حضور شخص امام و جهانی شدن این روندی است که در حال انجام اون هستیم. به هر حال ما داریم به سمت و سوی درست چه از منظر جامعه خودی و چه در منظر جهانی حرکت میکنیم و غیر این نیست... >> 

در مجموع با کتابی نو و کم نقص روبرو نیستیم ولی همونجور که جامعه و عقل و معرفت ها در حال 
رشد و یا اصلاح است ، این کتاب دیگه جوابگوی تمام نیازها و پرسش ها نیست و نیازمند این هستیم که آثار دیگری هم در کنارش خوانده بشه 
از طرف دیگر اصول و چارچوبی که در بحث امام شناسی و امامت بیان میکنه بسیار آموزنده و نیازمند چند بار تکرار و یادآوری هست و در عین کیفیت، گزیده و شیوا هست.

و در نهایت به قول مرحوم استاد علامه طباطبایی باید گفت که ریشه ی تمام موضوعات اسلامی و شیعی در  توحید نهفته است... 
        

10

          در انتظار اثری بهتر...😮‍💨
اول صحبت بگم. به عنوان یک دوستدار امام موسی صدر این کتاب، حرف های زیادی در برابر خیلی کتاب های دیگه نداره و نکات منفی داره! 
در ادامه اشاره میکنم به چند مورد و چرایی اون... 
کتاب در مورد مجموعه سخنرانی های امام موسی صدر هست
در اصل من کتاب رو دو بار مطالعه کردم. یک بار برای آشنایی با مطالب و خواندن اون و یک بار برای خارج کردن مطالب دقیق تر و خاص تر  که بولد هست.
 محتوی رو میتونم به سه دسته تقسیم بکنم.
(که همشون به هم ارتباط دارند)
1.دینی و معنوی2. تاریخی3. سیاسی (لبنان)
 من میخوام توجه بیشتری به بُعد تحلیلِ تاریخی  موسی صدر در این کتاب بکنم.
اگر کتاب عاشوراشناسی اقای اسفندیاری رو بخونید، هدف حرکت امام چند مورد تعیین شدن. حکومت| شهادت|شهادت سیاسی| سه مورد پرطرفدار بین علما هستند برای شیوه به ثمر نشستن هدف امام حسین که امر به معروف و نهی از منکر و یا اصلاح جامعه است. 
امام موسی صدر در اینجا به وضوح تمایل به برداشت شهادت طلبانه و جهادی از فاجعه عاشورا داره و صریح بحث حکومت رو رد میکنه و کاملا حرکت ها و کنش های عاشورا رو ضد مظلومیت (بُعد مظلوم بودن امام که غالبا در روضه های سنتی بوده) تفسیر میکنه و حتی روایاتی هم اگر بوده  اون رو نفی میکنه به دلیل اینکه اون ها رو خلاف هدف والای امام میدونه. 
در مورد کارکردِ منفی حکومت، دیدگاهی بسیار شبیه به مرحوم فیرحی داره. یعنی استفاده از قدرت سیاسی و حکومتی توسط یزید و سو استفاده از دین و واعظان و راویان برای ستم و حیله بر جامعه و بدنام کردن امام حسین و اون رو خطرناک ترین حرکت یزید میدونه برای از بین بردن اسلام. 

این از دو جنبه دوست و دشمن  و اهداف اون ها و شیوه عمل اون ها.

حالا میخوام مقداری وارد نقد دیدگاه ها و مباحث کتاب بشم.
یکی از موارد آشکار و مهم کتاب برای بنده که قابل نقد و اشکال هست، جنبه روایت و تاریخی اون هست به شکلی که انگار یکسری روایت و صحبت ها در خلال این روایت حذف و نادیده گرفته شده و یا دارای تداخل و اشکاله.
به طور مثال در مورد حرکت یزید و حکومتش بیان میکنه که این ها قصد داشتن همراه با بدنام کردن امام اون رو در سکوت بکشن و به راحتی روش سرپوش بزارن. این قضیه عملا نمیتونه با نقشه دشمن همخوانی داشته باشه! به دو دلیل: یک مورد که خود  موسی صدر هم اشاره کرده این هست که یزید علنا میخواسته انتقام پدران خودش در بدر رو از علی و اولادش بگیره و این رو اعلام میکنه و یک مورد دیگه جشن و دور دادن  حضرت زینب و کاروان کربلا هست که در شهرهای مختلف و گاهی با مهمانان خارجی برگزار میشده...
واضحه که این روایت کامل نیست و با منطق تاریخی و عقلی دشمن جور در نمیاد، با وجود اینکه شاید گوشه  ای از اون درست باشه.
یک مورد دیگه این هست که موسی صدر گاهی از روایت و تحلیل خودش جدا میشه! یعنی چی؟ یعنی اینکه از اون جنبه عامدانه شهادت و جهاد و خون در راه خدا، می بینی که یک جا سخن به زبان میاره که راه امام یعنی آمادگی برای آتش بس و گفت و گو!
این صحبت یک سخن درسته و جزو روایت و تاریخ عاشورا، ولی همخوانی با نقل های پیشین موسی صدر نداره.
در مورد ناله و شیون هم نگاه امام زیادی منفی هست :) که اصلا سمت اون نمیره که البته بیش از حده. بالاخره ما در این فاجعه روایت های کمی بابت گریه و ناله کودکان و اهل خیمه و یا جمله معروف هل من ناصر ینصرنی رو داریم که نشان از مظلومیت و فغان اهل بیت هست و اصولا قابل حذف نیست حتی با یک روایت فوق حماسی و شهادت طلبانه.
در کتاب سخن زیادی در باب سکوت نکردن مقابل ظلم  گفته شده  و خواسته شده که به هر صورتی که شده در مقابل اون ایستاد. من اینجا هم میخوام یک نکته اضافه بکنم که قابل تامل هست.
از زمان حرکت امام به سمت کوفه و مقابله با حر و یا آشنایان و یا حتی در کربلا امام وقتی در مقابل دشمن ها قرار میگرفت یکی از اولین جملاتش دوری کردن از جنگ و کشتار بود! نقل معروف به حر که بگذارید من به یک نقطه دور برم و به نوعی منصرف میشن از حرکت در قبال نامردی کوفیان، از نکات قابل تامل هست که با جمله دشمنی با ظلم و ستم در هر جایی و هر مکانی در تضاده.
ممکن بود دشمن یا حر اجازه بده به امام که بره در یک منطقه دور افتاده! در اون صورت یعنی امام در مقابل ظلم سکوت کردن و بی خیال شدن؟!

این ها یکسری تاملاتی بود که موقع بررسی کتاب بهشون رسیدم.

ولی به جز جنبه تاریخی و تحلیل اون، در بعد معنوی و برداشت دینی و سیاسی، واقعا امام موسی صدر مثل همیشه زیبا و قشنگ موضع گرفتن و موضوعاتی مثل انواع ستم، رابطه حج و حسین ع، تقابل با غزلت نشینی علما، قبیح بودن تحریف هدف والای امام و به خصوص  (در سخنرانی های حضرت زینب) بحث عدالت و تربیت جامعه هست و توجهی که به زنان در این امر میکنه از زیبایی های کتاب هست.

در آخر هم باید انتقاد بکنم به ناشر و جمع آوری این مطالب. 
به شخصه میتونم دلیل تکرار شدن مطالب و سخن ها رو بفهمم ولی نمیتونم با عدم مرجع و سند نویسی مطالب کنار بیام! مثلا این کتاب حجم زیادی نداره و از سمت انتشارات اختصاصی موسی صدر منتشر شده، طبیعیه که من انتظار دارم اگر در سخنرانی حدیثی و  واقعه ای  بیان میشه، بدونم منبع این نگاه و حدیث چه هست و این نکته برام ناراحت کنندست که باید بر طرف بشه. 

در مجموع نمیتونم بگم از مطالعه این کتاب استفاده و بهره ای نبردم، ولی میتونم این رو بگم در مقایسه با آثار دیگه امام موسی صدر ضعیف تر هست و نه اینکه تماما بده
و در آخر این ها نظر شخصی منه🌿🌹

        

11

          کتاب از نظر تاریخی، خیلی نقطه نظر خاص و ویژه ای نداره، چه بسا برای اهل کتاب و تاریخ، تکراری باشه و یا نهایتا از یک زاویه دیگه روایت بشه
ولی نکته اصلی تفکرات و ایده های مرحوم مطهری لابه لای سخنان کتاب هست...
واضحا استاد مطهری سعی کرده با انقلاب ۵٧، یک حرکتی برای استقلال و راه اندازی تفکرات اسلامی راه بندازه در شاخه های مختلف که نه چپی باشه و نه راستی  و مارک مخصوص به خودشو داشته باشه.
ولی به هر حال استاد، چه به خاطر جو زمانه و اجتماع و چه دلایل دیگه، از تفکرات حاکم بر اون زمان یا اشتراکات فکری نمیتونه خودش رو بکَنه!
به طور مثال در مورد مارکسیست، علنا بین بخش اجتماعی و سیاسی و بخش الحادی اون تفاوت قائل میشه و بخش الحادی اون رو تخریب میکنه! به  نوعی که انگار بخش سیاسی و اجتماعی اون یک چیز مثبته!!
در کل چه در مورد روحانیت و حوزه و چه مسائل دیگه، اون کَف تفکر فکری غالب، همون چپ هست. یعنی حتی اگر منتقد سفت و سخت چپ گرایی اون زمان هم اگر باشی، راه حل ایجابی، باز به شکل دیگه ای از چپ گرایی برمیگرده!
و در نهایت نکته مهم در روایت تاریخی استاد مطهری، اینه که انگار تک تک ضعف هایی که از روحانیت و حرکت های اهل سنت میشماره و تحلیل میکنه، واضحا وارد روحانیت شیعه هم میشه!

در کنار همه این ها یک بحث تحلیلی و نیمه فلسفی هم در کتاب پررنگ بود در مورد سکون و حرکت اسلام و جامعه اسلامی که فکر میکنم خوراک جمع خوانی و تحلیل هست . که از نظر من همین یک نکته که میفرماین"این جامعه اسلامی هست که در تحرک و حرکت است و نه اسلام" باعث فاصله و تفاوت آرای بسیار هست و جای گفت و گو بسیار داره... 
        

12

           خوندم و بسیار به دانسته هام افزود...
کتاب دو فصل داره(به جز نتیجه گیری) 
1.سکولاریسم (اصول و نظام ها) 
٢.آزادی وجدان
به بیان دیگه میشه گفت فصل اول به اصول و روابط سیاسی در باب موضوع میپردازه و فصل دوم به بخش دینی و مذهبی 
دو نکته ابتدایی و شاید بدیهی در رابطه با سکولاریسم وجود داره. 1.چرایی پیدایش سکولاریسم از منظر تاریخی و ٢.هدف سکولاریسم. 
نویسنده بارها تاکید بیشتری به مورد دومی میکنه. شاید بابت اینکه خودش در یک کشور سکولار(کانادا) زندگی میکنه و کتاب برای عامه مخاطبین جهان نوشته نشده منظر تاریخی قضیه رو برای خودش و مردم خودش حل شده فرض کرده. ولی موضوعی که چندین بار بهش اشاره میکنه و به حق هم هست  موضوع تفاوت ابزار و هدف سکولاریسم هست که حتی بابت تعاریف متفاوت و غالبا غلطی از این موضوع میشه و به شکل"جدایی دین و سیاست" خودش رو نشون میده، در صورتیکه که غلط هست.
بخش مهمی از کتاب هم مربوط به کشمکش میان برداشت نظام سیاسی از "دین و کنش دینی" و رابطه اون با "آزادی" هست. با اینکه در یک نظام لیبرال این موضوع خیلی باعث بحث و جدال بیشتر شده تا در یک نظام جمهوری خواه که نگاهش بسیار رادیکال تر هست( نسبت به ابزار سکولاریسم برای رسیدن به هدف) . ولی نویسنده در نهایت نشون میده که چرا اون نظام لیبرال، درست تر عمل میکنه چه از نظر مذهبی و چه سیاسی.
میشه در مورد کتاب خیلی بحث کرد چون نویسنده کتاب بسیار فرد توانایی هست و نکات تامل برانگیزی داره.به خصوص اینکه بعد از اتفاقات شارلی ابدو و مشکلات حجاب مسلمانان در مدارس نگارش شده و مثال هایی که در این باب میزنه برای ما قابل لمس تر هست. 
ولی در نهایت چیزی که میخوام بهش اشاره کنم، این هست که اساسا نگاهی که به دین در این کتاب شده، یک نگاه ابزاری هست! میتونم بگم، فلسفه دینی که نویسنده بیان میکنه یک نگاه مادی گرا به مقوله دین هست! شاید عجیب باشه ولی به نظر بنده همونه. یعنی همون نگاه ابزاری و مادی، در دین هم وارد شده.
بزارید با یک مثال بهتر توضیح بدم.
فکر کنید شما یکسری اهداف از منظر فکر و تعقل و طبیعتا هوس و میل خودتون ترسیم بکنید. حالا برای رسیدن به این هدفی که ترسیم کردید بخواید از یکسری ابزار کمک بگیرید. حالا یکی از اون ابزار دین هست! اساسا این دین نیست که برای شما هدف قرار میده و به زندگی شکل میده، این شمایید که به دین شکل میدید!
یک بحث مهم دیگه که در کتاب جاش به شدت خالی بود مسئله اخلاق هست! اینکه همه ما با آزادی بیان موافقیم، درسته. ولی شکل این ازادی بیان باید مهم باشه! در صورتیکه که نویسنده کار کاریکاتوریست شارلی ابدو رو اصلا بد و قبیح نمیده و حتی مقابله با اون رو مثل مقابله با سلمان رشدی اشتباه میدونه و میگه که نباید این آزادی کاریکاتوریست سرکوب بشه! و اون رو با بحث تساهل و مدارا سعی میکنه تعدیل بکنه. این یکی از مباحثی هست که باید روش بحث بشه و به نظر من جای اشکال هست.
 در مجموع بسیار خرسندم از بابت اشنایی با اقای تیلور و کتاب ایشون و خیلی چیزها یادگرفتم با وجود اینکه متن کتاب حقیقتا مقداری سنگین هست و نیاز به تمرکز هست هنگام مطالعه تا احیانا برداشت اشتباهی صورت نگیره و خواننده به فهم لازم برسه.

        

11

در مورد عل
          در مورد علامه طباطبایی این مغز متفکر!
یک کتاب چند وقت پیش خونده بودم در مورد ولایت از نگاه علامه. ولی اون کتاب اون چیزی که دقیقا میخواستم نبود با اینکه بسیار من رو نزدیک کرد به تفکرات علامه طباطبایی.
چیزی که بیشتر و دقیق تر میخواستم در مورد تفکرات ایشون بدونم، یه جورایی همین کتاب جناب سروش محلاتی هست.
این کتاب در مورد چارچوب های فکری و نظری علامه طباطبایی صحبت میکنه. نه کامل و اینکه ورود بکنه به تک تک جمله های ایشون ولی به خوبی اون روش و منش فکری ایشون رو بیان میکنه.
اصل مطلب که علامه در مورد حکومت و سیاست به چه شکلی فکر میکنه کوتاه و شاید کمتر از نصف کتاب باشه. با وجود اینکه خود کتاب هم کتاب طولانی نیست.
ولی بابت اینکه پیش زمینه فکری و به نوعی زنجیره فکری استاد طباطبایی واضح تر باشه به نظریات "اخلاق و رابطه اون با فقه" و "عدالت" و "قلمروی دین" هم اشاره بسیار مناسبی شده و اینکه چجور از بین همه این ها نظریات "استبداد ستیزی" و ازاد اندیشی" و موضوع مهم" تقدم تربیت جامعه بر سیاست" بیرون میاد و اینکه چرا جامعه رو بالاتر و والاتر از نظام و حکومت سیاسی هست.
در مقداری از مباحث هم به تفاوت نظر استاد مطهری با استادشون در مورد اینکه فطرت آدمی بر اصالت فرد هست یا میل به اصالت جامعه بحث میشه.
احتمالا اگر کمی با دروس این دو استاد مطلع باشید میدونید که علامه از طریق فرد به اهمیت جامعه میرسه و استاد مطهری به نوعی از جامعه به فرد.
و شاید هم این خودش یکی از تفاوت هایی سیره عملی علامه و مطهری در سال های انقلاب باشه.
گرچه شاید براتون خیلی جالب باشه که علامه در رابطه با مقابله با فساد و ظالم اگر تند تر از کسی مثل امام خمینی نبودن، کمتر هم نبودن و نظریات بی پرواتری داشتن ولی در نهایت تفکرات و فکر ایشون در فلسفه و قرآن چون به اولویت جامعه و اهمیت اخلاق و تربیت در جامعه هست، محافظه کاری متعادلی در رفتار و کنش خودشون داشتند. بعضی ها ایشون رو خنثی میدونن در صورتیکه که بعضی اطلاع ندارن قبل از انقلاب یکی از مهم ترین افراد مقابله با اسراییل و کمک به فلسطین، ایشون بودند! و در کنار همین هم به شاگردپروری بین المللی هم میپرداختن.

در کنار این کتاب دو سخنرانی تقریبا یک ساعتی هم از اقای سروش محلاتی در باب همین موضوع به عنوان شرح و توضیح بیشتر در مورد تقکرات علامه گقته شده که چند مطلب جدیدتر هم بیان شده که موضوع حاکم جامعه مطلبی بود که جاش تو کتاب کم بود.
در مجموع این کتاب هم تبیین نگاه سیاسی علامه رو تا حد قابل قبولی بیان میکنن و هم شیوه فکری ایشون رو.
ولی یک نکته مهم باید بگم که نویسنده کتاب جناب سروش محلاتی (که شاگرد استاد جوادی آملی هم بودن) دید و نگاهشون به نظام جمهوری اسلامی خیلی مثبت نیست و از منتقدین هستند. البته برآیند اساتید ایشون که ایت الله بیات زنجانی و وحید خراسانی و حائری یزدی و انصاری شیرازی کم و بیش این قضیه خیلی جای تعجب نیست! ولی خوب به هر حال قلمشون تندتر از منتقدین نزدیک به حاکمیت هست. به خصوص اینکه توجه فکری قابل توجه به اقای منتظری و اقای هاشمی رفسنجانی (حتی یک کتاب در مورد ایشون نوشتند!) دارن.ولی در کل به خاطر گرایش فقه سیاسی ایشون و تلاش و مطالعه زیاد جزو کسانی هست که میشه به خوبی ازش یاد گرفت حتی اگر تفسیر و تاویل ایشون رو خیلی قبول نداشت و نگاه نقادانه بهشون داشت. 

به هر حال اگر به موضوعات اسلام و سیاست و نگاه یکی از عالمان بزرگ اسلام که تخصص والایی در فلسفه داشتند، علاقه دارید این کتاب رو که وقت زیادی هم از شما نمیگیره بخونید و کتاب های خود علامه رو هم از دست ندید و لذت ببرید :)) 
        

7

          بشین و منتظر باش یا پاشو و منتظر باش؟! 
این کتاب یک سخنرانی کوتاه از (شهید) امام موسی صدر در نیمه شعبانه.
موضوع اصلی کتاب توجه به بُعد عملی و تربیتی مفهوم انتظار در تعالیم شیعی هست یا به بیان دیگه مفهوم انتظار و فهم دینی از امید.
متن و سخنرانی مثل همیشه شیرین و ساده هست در عین حال دارای مفاهیم دقیق.
البته که این نکته مهمه که در چه زمان و مکانی گفته شده و التهابات و جریان های حاکم بر منطقه 
 روی مفاهیم گفته شده تاثیر داره.
ولی اصل مطلب واضح و چارچوب اون مشخص هست.
حالا اینکه انتظار به صورت عملی دقیقا به چه شکل هست و بخش ایجابی و سلبی اون چجوریه، بحث جدایی میطلبه که نیازمند پشتوانه تاریخی و دینی هست چه بسا هنوز هم نُقل محافل هست و باعث کشمش ها و دعواها و حتی تَکفیرها شده!
به هر حال
اگر میخواید بدونید، مهدویت یا انتظار در شیعه و یا حتی ادیان دیگر دقیقا منجر به چه چیزی میشه و یا کارکرد اون چی هست، روی این سخنرانی کوتاه میتونید حساب کنید🙂🌱
        

8

          هم کتابی خوب، هم کتابی بسیار بد!
ازونجایی که علاقه زیادی به بحث اسلام سیاسی دارم این کتاب رو مطالعه کردم.
اول از همه بگم که رویکرد نویسنده به شدت سکولار هست البته این به خودی خود چیز بدی نیست.
نویسنده در بخش های اول کتاب سعی در تفسیر سکولار و عدم قدرت طلبی مبانی دینی سنی و شیعه داره. 
(البته باز درود به انصاف نویسنده که شروع داستان سلطان و خلافت رو بابت سقیفه میدونه! گرچه که از لفظ خلفای راشدین استفاده میکنه... مع الاسف) 
و با گذشتن و توضیح به بررسی چرایی اختلاف ها میپردازه.
در بخش دوم که شاید مهم ترین بخش باشه. کل دعوای عثمانی و صفوی و جدال این دو عقیده رو یک دلیل مهم میدونی و باقی دلایل و تحرکات دینی  و مذهبی رو پشت این موضوع یعنی:دلایل کاملا اقتصادی و به نوعی استراتژیک جغرافیا_اقتصاد .
که در نهایت بازنده این مبارزه رو هر دو طرف میدونه که باعث برد غرب و از دست رفتن اموال دو کشور بزرگ و متمدن شد.
در نهایت صحبت رو با ایت الله نایینی تموم میکنه بابت ساختاری که از روی رشید رضا(متفکر اخوان المسلمین) به نوعی کپی برداری شده برای پاسخ به مشکلات.
این یک چکیده خیلی خلاصه بود از کل کتاب.
در نهایت آیا کتاب خوبی است؟
بله:چون با تفاسیر سکولار و تفکر متفاوتی آشنا خواهیم شد که توسط یک نویسنده که با جغرافیا و فرهنگ  مذهبی آشنا هست و اهل لبنان هست. (البته از نکات خیلی جالب شباهت تفاسیری هست که در بعضی نقاط تاریخی نزدیک به علمای سنتی و حتی منتقد نویسنده هست مثل آیت الله خمینی!)
خیر:چون به شدت با دلایل به نوعی بازی بازی میکنه! بابت اینکه دلایل خودش رو پیش ببره از تفاسیر تاریخی میپره روی تفاسیر معنوی و بلعکس. مثلا قبول شیعه رو تماما بابت صوفی گری ایرانی ها میدونه و همه کارها رو از پیاده روی اصفهان به مشهد توسط شاه عباس، یا ساخت حرم رو ناشی از نوعی ریاکاری و سوار گرفتن از روحیه صوفی مردم! و وقتی به بحث مثلا ملاصدرا میرسه و یا فاصله فقه و تصوف که باعث خالص سازی شیعه از عقاید دیگر هست، هیچ چیزی نمیگه و حتی سکوت ملاصدرا بابت اوضاع غلط فکری قلمداد میکنه و در جهت تفسیر خودش استفاده میکنه! انگار ملاصدرا از آسمان آمد!
در کل این کتاب رو میشه به نحوی نزدیک به مطالبی مثل مشروطه ایرانی دانست که البته از نظر تفسیر دینی و عرفانی اشتباهاتی نزدیک به هم دارند. 
        

6

          بزار راحت ۵ ستاره رو به این کتاب بدم!
 کتابی  که روان شناسی اون دقیقا نقطه زنی میکنه و ضعف و باگ بزرگ روان شناسی های دیگه رو (از نظر من) نشونه گرفته و سعی میکنه اون خلا رو پر کنه.
مسئله لوگوتراپی یا به نوعی معنادرمانی...
عموما روان شناسی دو بخش داره. یک بخش سطحی هست که علم روان شناسی به خوبی بهش پرداخته و حلش کرده در مقابل مشکلات عامه مردم مثلا در روابط اجتماعی و استرس های سبک و چنین چیزهایی. ولی در بخش عمیق تر (که متاسفانه در ایران هم داره رواج پیدا میکنه) مشکلاتی که منجر به دارودرمانی یا درمان های سخت میشه چیزی هست که بیشترین تلاش برای حل اون ها شکل گرفته و رویکردهای مختلفی در این مورد وجود داشته و داره.
اقای فرانکل ازونجایی که چرخش روزگار اون رو با یک تجربه تلخ در مورد زندان و کاراجباری مواجه کرده، باعث شده که همین اتفاق منجر به جرقه و آشنایی دقیق تر با لایه های فکری و عمیق انسان های مختلف روبرو بشه و با بحران اصلی انسان ها خیلی نزدیک تر برخورد بکنه و حتی لمس بکنه اون ها رو.
در کنار این نقد که به نظرم در نهایت باز هم یک استفاده پوشالی از مفاهیمی مثل دین یا قراردادهای اجتماعی میشه ولی به هر حال، نویسنده به این قضیه خیلی خیلی شدیدتر و عمیق تر از بقیه پرداخته.
خوب این شناسایی مشکل بزرگ خودش زحمت بزرگی داشت ولی درمان؟...
باید گفت که روان شناسی که لوگوتراپی میکنه گاهی برای فراهم کردن معنا باید زجر بکشه!
به هر حال تحلیل ها و جملاتی که در کتاب وجود داره  یک کلاس درس خارق العادست که باعث میشه کتاب رو بارها و بارها بخونی و بیشتر با  انسان آشنا بشیم و چه بسا که چند تا تجربه مشابه هم به شخصه داشتم و باعث درک شخصی بیشتر رفتار خودم شد...
به هر حال بخوانید! این کتاب رو نخوانید پشیمان خواهید شد... 
        

11

          جغرافیای تاریخی، یعنی میزان و عوامل تاثیر جغرافیا (فضا) بر روی زمان یا همون تاریخ... (جمله کلیدی کل کتاب) 
کتاب  تقریبا  پنجاه درصدش رو  تاریخچه و یا تعاریف متعدد از یک موضوع و یا تکرار یک تعریف تشکیل میده... 
باید بگم اصلا لزومی نداره کتاب خریداری بشه. ( خرید نسخه الکترونیکی اون معقولانه تره) 
کل مطالب اصلی رو میشه در دو برگه جا داد و به مقصود اصلی رسید. 
یک بخش هایی از کتاب رو هم مقداری مباحث فلسفی تشکیل میده که البته اگر با فلسفه غرب اشنا باشید، میتونید پیش بینی کنید و یا بدونید قراره چه چیزی گفته بشه، گرچه خالی از لطف نیست و شاید هم باعث تعجب بشه که مثلا هگل یا فوکو هم نظراتی در مورد جغرافیا و تاریخ داشتند. 
شاید کتاب، کتاب غنی نباشه، حتی ویراست و متنش هم دچار اشکالات متعدد باشه ولی چون در رابطه با تاریخ و حتی مقداری فلسفه تاریخ مرتبط میشه و چیزی هست که معمولا کم بهش توجه میشه، ارزشمند هست. در کنار اینکه میتونید با بینش و روش حل مسئله تاریخ نویس ها بیشتر آشنا بشید، مقداری هم آشنایی پایه در مورد مسائل ژئوپلیتیک به مخاطب میده و این خاصیت چند وجهی در این مسائل بابت این هست که این موضوع و یا علم یا حتی شبهه علم که حتی تو کتاب هم دقیقا یک تعریف ثابت نداره، یک بحث میان رشته ای هست. 
اگر شرایط پیش اومد، شاید خلاصه ای هم از کتاب تهیه کردم و ارسال کردم که هم مروری بر مسائل اصلی برای خودم بشه و هم بقیه استفاده کنن
        

6

7

          چه چیزی اساسا دینی و جزو بنیاد گرایی نیست!؟
این سوالیه که در مواجهه با کتاب بعد از مطالعه اون برام به وجود اومد، برخلاف تئوری ها و نظریه هایی که در مورد جهان فعلی داده میشه...
بنیادگرایی به نوعی رقیب مستقیم مفهومی مثل سکولار و یا تا حدی فردگرایی میتونه باشه... بستگی به نوع تفسیر و نگاه رهبر و یا جامعه داره.
به صورت خلاصه:بنیادگرایی یعنی یک مفهوم و یا عقیده که شامل صفر تا صد زندگی میشه و تمام زندگی یک فرد رو بهش قالبی خاص و مشخص میده.
این در جهان امروزی غالبا رنگ دینی داره، یعنی بنیادگرایی دینی...
کتاب ارمسترانگ(که سابقا خودش در صومعه کار میکرده و یک کاتولیک بوده) یک کتاب بسیار عجیب و غریب محسوب میشه برای من.
کتابی که مطالب خیلی زیادی درون خودش داره و به نوعی یک کتاب تاریخی_تحلیلی هست که سه خط داستان رو مجزا در سه ادیان داره و شروعش از سقوط اندلس  هست و ماجراهای بنیادگرایی که شروع میشه. حالا چرا از اندلس شروع کرده؟ به نظرم طبیعیه. چون یک فرد مسیحی و غربی هست و عینک و جهان بینی و نکته سنجی به خصوص خودش رو داره وگرنه اگر قرار بود خیلی ریشه ای تر عمل بکنه، ایران و عربستان یا یونان هم میتونست جزو گزینه ها باشن...
کتاب عملا سه محتوی بزرگ درون خودش داره:تاریخ+دین+سیاست، که با پیچیدگی خاص خودشون در طول تاریخ نگارش شده.
کار پژوهشی این کتاب واقعا خارق العادست. کتاب بعد حادثه 11 سپتامبر نوشته شده و به نوعی دغدغه ی  نویسنده شده.
مطالعات و تحقیق ادیان که توسط ارمسترانگ انجام شده واقعا یک کار عظیم و درجه یک هست به خصوص اینکه با یک قلم غیر تخصصی و تا حد زیادی روان چاپ شده.
یکی از مباحث کتاب، مجوز اون هست. نمیدونم چقدر حرفم درسته یا غلط، ولی کتاب چون ممیزی ها و تفسیر خاص خودش رو داره که ناشر هم بهش اشاره کرده، کتابی هست که زیاد گیر نمیاد و  تا جایی که میدونم فقط یک نسخه از اون چاپ شده(1396) که بسیار نکته تاسف باری هست حداقل بابت اینکه الان به سختی گیر میاد با وجود کیفیت چاپ و جلد فوق العاده اون و ترجمه کم نقص.
کتاب "صلحی که همه صلح ها رو به باد" رو هنوز نخوندم ولی از محتوی و حجم اون تا حدی خبر دارم، فکر میکنم مطالعه این دو منبع کنار هم میتونه خیلی خیلی برای خواننده ای که علاقه به تاریخ داره کمک کنه.
همونجور که گفتم این کتاب حجم قابل توجه و مطالب زیادی داره که به شدت مستعد هست یک خلاصه نویسی و چکیده ازش ساخته بشه و آسیب زیادی به مطالب اصلی هم وارد نشه ولی یک نکته که به شدت برای من اذیت کننده بود، چینش و ویراست مطالب بود...
خیلی خیلی محشر میشد اگر همین کتاب تبدیل به یک کتاب سه جلدی میشد در مورد مسیحیت و یهود و اسلام؛ به جای اینکه مطالب، فصل به فصل و سه دین  توام با هم ارائه بشه که دارای مطالب خاص و سنت خودشون هستن . این موضوع هم باعث سردرگمی خواننده میشد و هم نیازمند یک تمرکز فوق العاده بود که بتونه ببینه چیزی که میخونه چی هست و یا چی بود! به خصوص در مورد یهود که اسامی و سنت های بسیار ناآشنا و با تلفظ های خاصی بودن.
با وجود همه سخت بودن مطالب و زیاد بودن اون، شیرینی مطالب بسیار زیادتر بود.
ای کاش مجبور نبودم کتاب رو به کتابخونه برگردونم، چون همین الان که کتاب رو تموم کردم، دوست دارم دوباره از اول شروع به خوندن کنم چون واقعا این کتاب غنی رو نباید یک بار خوند، با وجود تمام نقد ها و مسائلی که در محتوی وجود داره (مثل هر کتاب دیگه ای...). 
این دو نکته هم رو هم اضافه کنم.
1.کتاب پیش گفتار و پس گفتار مهمی داره
2.کتاب اطلاعات خوبی در مورد مفهوم اسطوره و چگونه بودن اون به مخاطب میده به نحوی که نمیدونم کتاب اسطوره گرایی ارمسترانگ الان برای کسی مث من حرف جدیدی داره یا نه... گرچه قطعا خوندن اون کتاب هم خالی از فایده نیست
        

6