یادداشت‌های محیا سرخیل (2)

          اسلام از هرجای این دنیا که خدا بخواد یارانش رو جمع می‌کنه و ذکر و نام خودش در در برابر جهانیان مرتفع می‌کنه. دست تقدیر، خانم ژاپنی با عقاید بودایی رو به مسلمانی پاکباز و تنها مادر شهید ژاپنی ایران تبدیل می‌کنه.
به تمام مردم، به‌خصوص دختران سرزمینم این کتاب رو پیشنهاد می‌دم چون که روحیه‌ی پاکبازی و جهاد با جان و مال و همسر و فرزند رو در آدم به‌شدت تقویت می‌کنه.

بخشی از کتاب: « در عالم خواب دیدم... گفت: این دختر کوچولو، ریحانه، فرزند محمد است. گفتم: پسر من مجرد بود. گفت: پشت سرت را نگاه کن... دشت وسیع و سرسبز و پردرختی دیدم که از وسط آن یک قصر سفید و بلورین بالا آمده بود. اقا گفت: آن قصر خانۀ پسر شهید شماست. او زنده است و پیش اولیاء خداست.
از خواب بلند شدم. وضو گرفتم و قرآن رو گشودم. خدا شاهد است که این آیه آمد:« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»
...
و ایمانم به عالم غیب به مرتبۀ یقین رسید.»


        

          این سرباز ۱۳ ساله‌ی امام خمینی (ره) ( آزاده پرآوزه مهدی طحانیان)خاطرات خود رو از بچگی شر و شیطون خودش شروع می‌کنه. خاطرات شنیدنی و تکان‌دهنده‌ای از عملیات الی بیت‌المقدس، صحنه‌های شهادت هم‌رزمان و روزهای سخت اسارت، شکنجه‌ها، خاطرات به‌یادموندنی اسارت و در کمال تعجب، سختی دل کندن از فضای معنوی‌ای که اسارت برای ایشان به ارمغان آورده بود تعریف می‌کنه. با این کتاب بعضی جاها به پهنای صورت اشک ریختم، بعضی جاها احساس غرور کردم، و بابه‌پای بچه‌ها باهاشون زندگی کردم و درس دین گرفتم. یکی از بهترین کتاب‌های دفاع مقدس بود که خوندم. خیلی خیلی قشنگ بود.