یادداشتهای امید مژده گو (32) امید مژده گو 1404/2/23 آدم زنده جلد 1 احمد محمود 4.1 11 نسخهای که من خوندم حدود 200 صفحه بود خیلی سال پیش خوندم که احمد محمود عمدا اسم نویسنده رو یه اسم عربی از کشور عراق گذاشته و خودش رو مترجم اثر جا زده 0 0 امید مژده گو 1404/2/19 دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی در دو قرن اول اسلام عبدالحسین زرین کوب 3.8 16 از لحاظ تاریخی کتاب متوسطیست صرفا فقط خود منابع آورده شده بدون توضیح روان و تالیفی از خود نویسنده در ضمن خیلیها از این کتاب دنبال روایت نیستند دنبال قضاوتند، کاش تاریخ رو بدون تعصب بخوانید و دنبال خود تاریخ باشید بدون جبههگیری نه دچار زمانپریشی و تعصبات احمقانه 0 0 امید مژده گو 1404/2/15 شازده احتجاب هوشنگ گلشیری 3.6 49 احتجاب یعنی در حجاب رفتن یعنی پنهان شدن شازده احتجاب هم روایتی است از خفقان و در حجاب شدن ژنهای خونریز قاجاری شازده از کودکی میان دوراهی گیر کرده است میان ضخامت و لطافت، سنگدلی و نازکدلی هم شازده و هم فخرالنساء میخواهند جوری باشند که نیستند گلشیری ما را به درون ذهنها میبرد و از قاب عکسی به درون گذشته ذهنهایی که همگی به تاریخ گره خورده است با کلماتی که بین ورقهای کتاب خاطرات جد کبیر است و حتی آتش هم نتوانسته دودشان کند و حالا ذره ذره همه را دود خواهند کرد با اینکه کتاب را به سختی خواندم و خیلی طول کشید تا تمام کرد اما هر بار که چند صفحه میخواندم و کتاب را به گوشهای پرت میکردم خودم هم تا ساعتها پرت میشدم تکاندهنده بود زوال تدریجی و آرام عشقی که شازده نمیتواند در فخرالنساء بیابد و میخواهد با زور و قدرت در فخری بسازد روابط شخصیتها خیلی زیباست 0 31 امید مژده گو 1404/1/14 دوپامین، مولکولی با خواص شگفت انگیز: چگونه یک ماده خاص مغز می تواند فرآیندهای عشق، جنسی و خلاقیت را ایجاد کند و مسیر سرنوشت نوع بشر را تعیین نماید دانیل زد لیبرمن 4.2 10 چند سال پیش خوندم دوران دبیرستان و واقعا اون موقع برام خیلی مفید بود و جالب 0 0 امید مژده گو 1403/12/27 دور از دیار و قلمرو آلبر کامو 3.0 3 قلم کامو آدم رو به تفکر وا میداره حتی اگر یک داستان و روایت خیلی معمولی باشه چون اندیشه کامو همیشه در آثارش غالبه و این اندیشه بسیار عمیقه زن خطاکار بسیار زیبا بود کافر تصویر سازی فوق العاده ای داشت و حیف است که فیلم نشه گنگها شامل همون احساسات انسان دوستانه همیشگی کامو میزبان نیز همینطور ژوناس داستان زوال اعتبار یک هنرمند و روابطش با اطرافیان سنگی که رشد میکند روایت بد و گمی داشت 0 0 امید مژده گو 1403/10/9 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.9 162 یک شاهکار ادبی با اینکه از فضای سرد و خشک ادبیات روس بیزارم (نه فقط ادبیات که تمام هنرهاش همینن) ولی طرز بیان داستایفسکی از روابط بین شخصیتها و ارزشها و دغدغههای اونها که با قمار تنیده شده واقعا تاثیر زیادی روم گذاشت و یقین دارم داستایفسکی تمام اونها رو بر اساس تجارب خودش شکل داده بود. دیالوگهای کم و به اندازه، روایت بی نظیر راوی داستان از خودش و ارتباطی که با بقیه داره هرچند ترجمه صالح حسینی خیلی کلمات قلمبه سلمبه داشت (مثلا علیای مخدره) و مدام نیاز به استفاده از لغت نامه بود ولی حس میکنم به متن اصلی خیلی وفادار بوده و در کل ترجمه ی بسیار خوبی بود. 0 1 امید مژده گو 1403/8/11 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 302 شروع متوسط و خسته کننده روایت و پایان شاهکار 0 0 امید مژده گو 1403/2/29 بچه های نیمه شب سلمان رشدی 4.6 4 روایت فوقالعاده رشدی ترکیب واقعیت، تاریخ و جادو لذت بردم 0 1 امید مژده گو 1403/2/29 لولیتا ولادیمیر ناباکوف 3.5 24 معلومه که چقدر ادبیات کتاب بالاست و با اینکه مترجم تمام سعیش رو کرده تا به ادبیات اصلی کتاب وفادار باشه ولی نتونسته ، پس حتما پینوشتهای آخر کتاب رو بخونید. با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 2 امید مژده گو 1403/2/28 ساعت ساز نابینا ریچارد داوکینز 3.5 6 با اینکه خودم از طرفداران تئوری انتخاب طبیعی داروین هستم ولی این کتاب بشدت گنگ و خسته کننده است. خیلی دقیق و جزئی به مسائلی پرداخته که شاید توی یک صفحه میشد جمعشون کرد. البته این رو سال یازدهم دبیرستان خوندم و خیلی یادم نمونده بجای شفاف سازی موضوعات مهم و قابل بحث به موضوعاتی اشاره کرده که ارزش اینهمه باز کردن رو نداشتند. البته بیشتر برای کسانی خوب هست که دنبال نقد فرگشت داروین هستند و نیاز به فهمیدن بیشتر دارند. 0 1 امید مژده گو 1403/2/27 روان شناسی تکاملی: دانشی نوین در کاوش ذهن دیویدام. باس 4.0 2 یکی از بهترین کتابهای که توی نوجوونی خوندم و من رو با تفکر علمی آشنا کرد. حتما بخونید 0 0 امید مژده گو 1403/2/26 یک اتفاق مسخره فیودور داستایفسکی 3.7 61 *همه باهم برابرند ولی بعضی ها برابر ترند* وقتی این کتاب رو به پایان رسوندم تنها جمله ای که در ذهنم خطور کرد همین جمله بود. جملهی معروفی که جورج اورول توی کتاب مزرعهی حیوانات گفته بود. این کتاب داستان مردی بنام ایوان ایلیچ است از طبقهی بالای جامعه که قصد داره با وارد شدن به عروسی یکی از زیر دستان خودش که از طبقهی پایین جامعه هست خودش رو فروتن و متواضع جلوه بده. یکی از نکات بسیار جالبی که از داستایوفسکی در این کتاب دیدم جابجا شدن میان شخصیت های اصلی داستان هست. هنگامی که خوندن کتاب رو آغاز می کنید ایوان ایلیچ فقط یکی از مهمان های دعوت شده در جشن زادروز یکیست ولی در یکآن با جهشی خیلی زیبا تبدیل می شه به شخصیت اصلی کتاب تا اینکه دوباره در جشن عروسی شخصیت اصلی برای مدتی عوض می شه، و این اتفاقات رو نویسنده جوری طراحی می کنه که ممکنه شما اصلا متوجه نشید. ارتباط برقرار کردن داستایوفسکی با خواننده هم یکی از نقاط مثبت کتاب بود. نویسنده انگار دقیقا پیش شما نشسته و داره براتون داستان رو تعریف می کنه. در حالی که شما دارید داستان رو می خونید، داستایوفسکی لحضاتی از قالب راوی قصه گو بیرون میاد و نظرات شخصی خودش رو توی کتاب بیان می کنه درست انگار یکی از دوستان در کنار شما نشسته و درحال گفتن داستانی هست که همین چند روز پیش اتفاق افتاده، اگر به متن های کتاب دقت کرده باشید شما همینطور که دارید متن رو می خونید رفتهرفته کتاب از سوم شخص به سوی اول شخص می ره. میشه گفت داستایوفسکی یه ارتباط خیلی قوی میان شما، خودش و شخصیت های داستان می سازه. شخصیت پردازی های نویسنده هم واقعا جای تحسین داره، اونقدر رک و راست شخصیت رو در همان اول مسیر به شما معرفی می کنه که تا آخر داستان می دونید با چه کسی سر و کار دارید و کمکم بهجای اینکه به داوری و فکر به اینکه این شخصیت دقیقا کیه و چه خصوصیاتی داره بپردازید، سعی میکنید بفهمید این شخصیت قراره چکاری بکنه و چه اتفاقی قراره براش بیفته. همین موضوع یک تعلیق شگفتانگیز در روند داستان به وجود آورده و باعث میشه هم کتاب از اون تم خسته کننده در بیاد و هم شما رو مجبور می کنه داستان رو تا آخر بخونید و اون عطش کنجکاوی رو از خودتون خلاص کنید. درواقع همون اول داستان شما می دونید قراره یه اتفاق رخ بده ولی چه اتفاقی؟ ایوان ایلیچ هنگامی که مست است و سرخوش ناگهان به فکر چیزی میفته که بتونه با اون جایگاه خودش رو میان قشر پایین محکم کنه و یا بقول خودش تسخیر قلب ها...! وقتی ایوان ایلیج برای تظاهر وارد عروسی یکی از زیر دست های خودش می شه از همون اول بوی نقش بازی کردن و مصنوعی بودن اون همه رو می گیره و کمکم اتفاقات عجیبی رخ میده که باعث می شه غرور ایوان ایلیچ و جایگاه بالای اون میان مردم از بین بره و اون از ترس اینکه دیگه اون جایگاه قبلی رو بین مردم نداره خودش رو توی خونه حبس می کنه و بیرون نمیاد. ولی در طرف دیگه داستان تمام بار اتفاقات رو کس دیگه ای به دوش می کشه! بله قشر فقیر جامعه که برای خودکامگی و نقشه های شوم یک فرد همه چیز خودش رو از دست داده و در پایان داستان همه اتفاقاتی که برای ایوان ایلیج افتاده فدای قدرت و ثروت اون میشه و به فراموشی سپرده می شه ولی برای قشر فقیر هیچ گذشتی وجود نداره.... اخلاق و برابری و انسانیتی که در ایوان ایلیچ وجود داره فقط و فقط تظاهر و توهم است و در آخر کسی که گند زده و همه چیز رو شل گرفته دوباره هوشیار می شه و کار خود رو آغاز می کنه: «سختگیری، سختگیری و سختگیری» تاب نمی آوریم. یک اتفاق مسخره نویسنده: فیودور داستایوفسکی برگردان: میترا نظریان - نشر ماهی - مرداد 1400 0 18 امید مژده گو 1403/2/26 انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر یوال نوح هاراری 4.0 56 یکی از کتاب هایی که واقعا نمی دونم چی بگم درباره اون خواندن این کتاب از نان شب واجب تر است. یک تاریخ مختصر و کلی درباره بشر از زمان زندگی در غار تا زمان زندگی در کاخ حتما بخوانید، خیلی کم پیش میاد این همه اطلاعات یکجا در یک کتاب دستتون باشه. 0 0 امید مژده گو 1403/2/26 صالحان آلبر کامو 4.0 17 "گراندوک" را یک شخص نکشت، یک عقیده کشت. دادگسترها، نمایشنامهای برای عدالت و انقلاب. بر اساس یک داستان واقعی در قرن 19 که گروهی از انقلابیون سوسیالیستی دست با ترور گراندوک(دوک بزرگ) پسرعموی تزار روسیه میزنند. هرچند از این داستان جزئیات زیادی بهجا نمانده و چندان هم داستان معروفی نیست، ولی حداقل برای کامو بهانهی خوبی بود تا بتواند دربارهی انقلاب و آزادی و عدالت بنویسد. از مکالمههایی که کامو میان شخصیتهای داستان رد و بدل کرده پیداست کامو به خوبی با گروهها و شخصیتهای تروریستی انقلابی و طرز فکر آنها آشنا بوده. استپان: سوئیس هم خودش یک بازادشتگاه است. آننکف: چی داری میگویی آنجا دست کم آدم آزاد است. استپان: آزادی تا زمانی که آدم وابسته یک سرزمین است، یک نوع بازداشتگاه به شمار میرود. من آنجا آزاد بود ولی فکر روسیه و بردههایش یک لحضه دست از سرم بر نمیداشت. ------- آننکف: او را شاعر صدا میزنند. استپان: این اسم خوبی برای یک تروریست نیست. آننکف: او میگوید شعر هم به نوبهی خود انقلابی است. استپان: فقط بمب انقلابی است. همین جمله کوتاه یکی از بحث برانگیزترین موضوعهای انقلاب است. هنر، فلسفه، ادبیات و... به نوبهی خود هیچ قدرت واضحی در برابر اسلحه و بمب برای انقلاب کردن و مبارزه ندارند. ------ کالیایف: ما دست به کشتار میزنیم تا دنیایی بسازیم که دیگر در آن کسی دست به کشتار نزند. اینجا به خوبی میشود آخرین جمله سیمون بولیوار جنگجوی بزرگ انقلابی را درک کرد، ""هرکس که انقلاب میکند، دریا را شخم میزند"" ترجمه پرویز شهدی بسیار عالی بود. 0 2 امید مژده گو 1403/2/26 وردی که بره ها می خوانند رضا قاسمی 3.7 7 جملات زیبا و ناب قاسمی که هرچیزی رو باهم ارتباط داده 0 0 امید مژده گو 1403/2/26 چاه بابل رضا قاسمی 4.0 5 یک شاهکار از همنوایی هم زیباتر نوشته شده ولی به دلیل ممنوعیت چاپ نتونست به جایگاه اصلیش برسه اگر جنوبی باشید این کتاب رو تا پوست استخون درک میکنید مخصوصا شخصیت مندو رو که صدایی مثل بخشو داره. جوری که رضا قاسمی مکالمات بین شخصیت های فرانسوی رو به قلم آورده خود نویسنده های فرانسوی نمیتونند اینقدر دقیق توصیف کنند. کتاب پر از جمله های زیبا بود. کاش اون ها رو جایی یادداشت میکردم. 0 1 امید مژده گو 1403/2/26 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 48 رضا قاسمی هرچی بنویسه خوندنش لذت بخشه حتی اگه بی معنی باشه خوندن رضا قاسمی کمک بزرگی میکنه به ادبیات آدم 0 0 امید مژده گو 1403/2/24 افسانه آفرینش صادق هدایت 3.8 4 چقدر زیبا، نمایشنامه (خیمه شب بازی) طنزی که کلی مفهوم پشتشه و عنوان زیبایی هم داره 0 1 امید مژده گو 1403/2/24 زنده به گور صادق هدایت 3.5 17 دقیقا یادمه که از کتابخونه مدرسه که تعطیل هم بود و یک روز داشتیم مرتبش میکردیم دزدیدمش😂 حیف بود بخواد اونجا خاک بخوره 3 1 امید مژده گو 1403/2/24 سه قطره خون صادق هدایت 3.9 35 شاهکار، میشه گفت مقدمهای بر بوف کور 0 0