از اشمیت خوشم میاد. فک میکنم هیچوقت کاملا نخواهم فهمید چی داره میگه اما با اینحال خوندنش مث یه نسیم خنک زیر پوستمه. که همزمان هم بهم احساس خوبی میده هم قلبم رو میفشره و اشکمو درمیاره. خیلی خوشحالم که یه نویسنده دیگه پیدا کردم که حرفاش اون حس خوب کتاب خوندن رو که مدتهاست احساس نمیکنم بهم میده. خیلی خیلی از کتابهایی که درباره انسانها مینويسن خوشم میاد و خیلی خیلی بیشتر از اونهایی که دربارهی عشق مینويسن. خوشحالم که با کتابها میتونم عشق رو احساس کنم. چشمام همچنان پر از اشکه و نمیدونم دیگه چی باید بنویسم. من کتابها رو بهخاطر همین اپسیلون احساسات نابی که تجربه میکنم، دوست دارم. میخوام تا زندهم اشمیت بخونم.