یادداشت‌های فاطمه سادات (5)

        بسم الله الرحمن الرحیم
ماجرای خیلی قشنگی داره و من چند ساله از شدت هیجان دلم نمیخواد تمومش کنم!
خیلی یهویی تموم میشه ولی باحاله
۲ ماجرا داره و اینکه ماجرا هارو یهو تموم نمیکنه خیلی برام جذابه! داستان خود رضاقلی برام جذاب تر بود تا ماجرای لیلا و داداشش..
از اینکه مادر لیلا می‌میرد خیلی ناراحت شدم و وقتی جای خودم می‌گذارم واقعا دلم می‌شکند
مرگ شکور برام خیلی غمناک بود و جلد ۲ کتاب که نادر میاد و باید نجاتش بدن برام جذاب بود.
مرگ آقای هندی رو نفهمیدم چرا و چگونه بود! الان دارم جلد ۳ رو شروع میکنم و دلم نمیخواد تموم شه!
ترس و هیجان خودشو داره. و اینکه شبا برام جذاب تر پیش میره با خوندن این کتاب
پیشنهاد میکنم شبا بخونید.