قسم به معجزهی گریهی شبانگاهی
به آسمان شده پیکِ دعای من راهی
غم تو خون مرا خورد، پس ببخش مرا
که با شراب نشستم به قصد خونخواهی
به مرگ خویش پس از رفتن تو خوش بودم
ولی دریغ که عمرم نکرد کوتاهی
وجود من ز تکاپوی زندگی خالیست
پس از تو چیست دلم؟ برکهایست بیماهی
دلم به راه تو افتاد و خویش را گم کرد
خوشا به راه تو رفتن، خوشا به گمراهی