یادداشتهای مصطفی قوی (4) مصطفی قوی 1402/5/19 آتش ققنوس جلد 2 جنیفرچمبلیس برتمن 4.6 13 از جلد یک واقعا محشرتر بود! خواننده رو توی خودش میگیره و نمیزاره تا تمومش نکرده ولش کنه. پیچیدگی و معمایی بودن داستان تا انتهاش خیلی خیلی به دلم نشست؛ اما فضای داستان کمی از کتاب باز و کتاب بازی اومده بود بیرون و اینو دوست نداشتم. مشکل دیگهای که داشت این بود انگار نویسنده میخواسته هرجور شده یک داستان دیگه بسازه و یه جوری ربطش بده به جلد اول، به عنوان مثال: ⚠️هشدار اسپویل⚠️ یکی از قوانین چالش آقای کوییزلینگ و کولبیرث این بود که کتاب تام سایر رو باید بزاره سرجاش، اما توی جلد اول آقای کوییزلینگ کتاب تام سایری که امیلی نشان کرده بود رو با خودش برده بود و امیلی کارت《ببج》آقای کوییزلینگ رو پیدا کرد. درحالیکه در تمام آتش سوزی ها کتاب تام سایر سوخته شده بود. این یه باگ مسخره از داستان بود به نظرم 0 7 مصطفی قوی 1402/5/19 مهمانخانه ی قاچاقچی ها کیت میلفورد 3.8 7 سلاام☕ یک عنوان جذاب و دوست داشتنی که خیلی خوشحالم خوندمش. داستان خیلی جذاب و گرم و گیرایی داره. قلم نویسنده جوری شما رو توی دل داستان میبره که حس میکنید دقیقا توی همون مهمان خونه قدیمی هستین. از اون کتاب هاییه که نمیتونین تا تمومش نکردین ولش کنین. داستان حول مایلوی نوجوان، پسر خوانده آسیایی یک خانواده پرمحبت ۳ نفرهست که در یک عمارت ارثی، در ارتفاعات نسبتا بلندی زندگی میکنن. پدر و مادر مایلو عمارت رو تبدیل به یک مهمانخانه کردن که اکثرا قاچاقچیها در بعضی مواقع خاص سال به اینجا میان، چون جای امن و بدون خائنی براشون به حساب میاد. حالا کریسمسه و این موقع کسی به مهمونخونه نمیاد و مایلو میخواد در آرامش از تعطیلاتش لذت ببره رریینگ! زنگ در به صدا میاد و یک مسافر غریبه وارد میشه؛ و دوباره، و دوباره! طولی نمیکشه که مهمونخونه قاچاقچی ها پر از مسافر غریبه میشه که انگار نمیخوان بزارن مایلو از کریسمسش لذت ببره. قسمت جالب ماجرا اینه که انگار مقصد مسافرها جایی نیست جز همین عمارت، همین خانه ای که مایلو همه عمرش اونجا بوده. عمارتی که اصلا معمولی نیست و کلی رمز و راز های قدیمی توش منتظرن یکی اون ها رو کشف کنه. این کتاب رو به نوجوونها و جوونها پیشنهاد میکنم. کتاب فوقالعادهایه. 3 13 مصطفی قوی 1402/5/19 کتاب بازها جلد 1 جنیفرچمبلیس برتمن 4.2 30 واقعا واقعا ای کاش واقعی بود وقتی این کتاب رو میخونین انگار توی دنیایی دیگه ای سیر میکنین. دنیایی که کتاب بازی بخش جدا نشدنی ای از زندگی یک خوره کتابه. حل کردن معما ها و پیدا کردن کتاب های افراد دیگه، خوندنشون و قایم کردن برای سپردن به دست نفر بعدی. حتی تصور یک اجتماع کوچک که این کار جذاب رو میکنن هم خیلی خیلی قشنگه. 《کتاب بازها》در مورد یک دختر نوجوانه که با خانوادش هر چند وقت یکبار از ایالتی به ایالتی دیگه سفر میکنن تا از تجربه زندگی در همه جا لذت ببرن. توی این دنیا، مردی به نام گریسون گریسولد پلتفرمی طراحی کرده تا خواننده های سراسر دنیا بتونن کتابی رو در مکان های عمومی مخفی کنن و با معماهاشون بقیه خواننده ها رو به سمت کتاب راهنمایی کنن. یکی از همین روزها آقای گریسولد یک بازی جدید طراحی میکنه که با تعداد محدودی کتاب در سانفراسیسکو انجام میشه اما وقتی فقط یکی از کتاب ها ساخته میشه اتفاقی براش میفته و کتاب به دست دختر داستان یعنی امیلی میفته. امیلی که تازه به سانفراسیسکو اومده تمام تلاشش رو میکنه تا راز بازی جدید آقای گریسولد رو پیدا کنه... 5 44 مصطفی قوی 1402/5/19 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 495 سلاام☕ تا حالا شده به خودتون نگاه کنین و ببین هیچ دستاورد مهمی تو زندگیتون نداشتین؟ همه رو از خودتون ناامید کردین؟ غرق در بیچارگی شدین؟ و میخواین که به درد و رنج دنیاییتون پایان بدین؟ خب این کتاب شاید همون روایتیه که شما دنبالشین. یک خانم ۳۵ ساله که همین احساسات ناامیدانه رو داره و با قرص خودکشی میکنه و وارد یک دنیای روحانی میشه؛ به دنبال معنای زندگی؟ اصلا این چیزیه که باید دنبالش بود؟ یا فقط باید زندگی کرد؟ نورا-همان خانم-در آن دنیای بین مرگ و زندگی، زندگی هایی که با تصمیم های مختلفش گرفته شدن رو تجربه میکنه؛ یک تصمیم کوچک، احتمالات بی پایان. قسمت اصلی داستان اینه که نورا بعد از تجربه زندگی های ممکن دیگه به چی میرسه؟ میمیره؟ توی یکی از زندگی هاش موندگار میشه؟ از خودکشیش هم پشیمون میشه؟ تا ابد به حسرت خوردن ادامه میده؟ شما رو دوستانه دعوت میکنم همراه نورا سید، در این سفر و جستوجوی زیبا باشید. احساس میکنم خواندن این کتاب بسیار کمک کننده باشد. 1 11