یادداشت اکرم سلیمی
1402/3/3
چیزی که معلوم هست اینه که نویسنده بسیار تحت تأثیر موراکامی که معمولاً داستان شخصیتهایی افسرده و منزوی رو مینویسه، این کتاب رو نوشته. البته کاترین لیسی میتونه ادعا کنه که اصلا موراکامی رو نمیشناسه و حرف من رو رد کنه ولی حس من و برداشت من این هست که نوشتم. موراکامی در پردازش شخصیتها و مکانها و حالات بسیار ماهرانه تر مینویسه و تو حتی اگر از رفتار عجیب شخصیت داستانی، خوشت نیاد اون رو میپذیری، به عبارتی موراکامی تو رو متقاعد میکنه که این رفتار از چنین شخصی کاملا بدیهی و طبیعیست؛ اما کاترین لیسی نتونسته اینکار رو انجام بده. گرچه توصیفات مکان و حالات رو بسیار هنرمندانه انجام میده و گاهی تو رو مبهوت میکنه از بیان دقیق اما متاسفانه نتونسته باعث بشه تو « الیریا» رو بفهمی، دوست بداری و بهش احساس نزدیکی کنی. به نظرم شخصیت «جی» اون فرد ترنس که مدت کوتاهی همدم الیریا بود بیشتر قابلیت دوست داشتن و پذیرفته شدن رو داره تا خود الیریا. کاش کاترین لیسی این کتاب رو بار دیگری بازنویسی میکرد چون به گمانم با توجه به مهارت او در نوشتن جزئیات و ریزهکاریها، این کتاب میتونه بسیار زیباتر و غنیتر و عمیقتر ارائه بشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.