یادداشت محمد کاملان
1401/7/19
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک حتماً شما هم این بیتِ حافظ را شنیدهاید و حسابی لذت بردهاید، اما بهنظر شما واقعاً میشود چرخ را بر هم زد؟ کتاب اَوتلایِرز (outliers) که ترجمههای مختلفی با نامهای «تافتههای جدا بافته»، «نخبگان چگونه نخبه میشوند»، «استثناییها» و چند نام دیگر در ایران از این کتاب ترجمه شده، به بررسی زندگی افراد موفق میپردازه و میخواد به این پرسش پاسخ بده که واقعاً میشود چرخ را بر هم زد؟! مالکوم گلدون، نویسنده کتاب، بر اساس اطلاعاتی که از زندگی افراد موفق جمعآوری کرده مدعی میشه که هیچ فردی نمیتونه موفقِ خودساخته باشه و برای رسیدن به موفقیت حتماً باید از دیگران کمک گرفت. درواقع برای رسیدن به موفقیت باید ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم بدن و افرادی که مدعی هستند دستشون رو به زانوی خودشون گرفتن و بلند شدن، حرف مفت میزنن و نهتنها افراد و سازمانها به اونها کمک کردن، بلکه شرایط روزگار، جغرافیا و عوامل اجتماعی راه رو برای موفقشدن این افراد هموار کرده است. نویسنده برای اثبات این ادعا زندگی چهرههای سرشناس زیادی رو بررسی میکنه و جالبه بدونید بر اساس اطلاعات این کتاب، حتی تولد در نیمه اول یا دوم سال، تأثیر زیادی در موفقیت یک فرد در بزرگسالی داره! زمان، جغرافیا، خانواده و جامعه و مواردی از این دست بهعنوان عاملهای مهمی شناخته میشه که در موفقیت یک فرد تأثیر زیادی داره، برای نمونه کتاب اشارهای به مسیر موفقیت بیل گیتس داره، بد نیست بدونید در زمانی که بیل گیتس شروع به برنامهنویسی کرده بود، کامپیوترهای خانگی وجود نداشت و مجبور بود هر شب کیلومترها پیادهروی کنه تا با کامپیوتر دانشگاه که ساعت ۳ صبح آزاد میشد، برنامهنویسی تمرین کنه. بدون شک تلاش بیل گیتس رو نمیشه نادیده گرفت اما شما بهتر از من میدونید که همین آقا اگر الان به دنیا اومده بود، قطعاً زندگیش طور دیگهای رغم میخورد و چه بسا که در میان هزاران برنامهنویس، سری از بین سرها در نمیآورد. جالب اینجاست که بنا به اطلاعات کتاب، حتی آیکیو هم نقش زیادی در موفقیت نداره و نویسنده به فردی اشاره میکنه که ضریبهوشی نزدیک به هوش رابرت اوپنهایمر، مخترع بمب اتم، داشت اما از آنجایی که در محیطی بار اومده بود که نمیتونست گلیم خودش رو از آب بیرون بشه، نهایتاً با ضریب هوشی بسیار زیاد، در اجتماع به یک فرد معمولی تبدیل شد. مهمترین قسمت این کتاب اشاره اون به استمرار در تلاش است و نویسنده با بررسیهای مختلف مدعی میشه که استادتمام شدن در یک کار، به دستکم ۱۰ هزار ساعت تمرین نیاز داره و به قول قدیمیها کار نیکو کردن از پر کردن است. خواندن کتاب اَوتلایرز توصیه میشود؟ انصافاً باید گفت این کتاب در میان سیل کتابهای زرد و انگیزیشی حرفهای بیشتری برای گفتن داشت اما با کتابی طرف هستیم که بیشتر جنبه آماری و تحقیقی و داره و اگر بهدنبال موفقیت هستید بهخدمت گرفتن قانون ۱۰ هزار ساعت که در این کتاب به آن اشاره شد برای شما کفایت میکنه و نیازی به مطالعه تمام قسمتهای کتاب ندارید.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.