یادداشت مهدی

مهدی

1400/11/23

زندگی کوتاه است
        تا حدودِ نصفه‌هاش به‌نظرم ملال‌آور اومد؛ ولی به خوندن ادامه دادم. نمی‌شه گفت خوش‌م اومد؛ اما بدم هم نیومد. ساختار ِ داستان‌شو تحسین می‌کنم؛ این‌که از طریق ِ نامه بشه قصه‌ای رو مطرح کرد و خوب هم مطرح کرد. اما با محتواش چندان ارتباط برقرار نکردم. شاید چون مربوط به الاهیاتِ مسیحی و کلیساست؛ و چیزهایی که به  خشکِ‌مقدس‌بازی‌ها و  رهبانیت و زهدِ مسیحی ارتباط داره.‏ اگه از اعترافاتِ آگوستین چیزی خوندید یا شنیدید، شاید از این کتاب خوش‌تون بیاد.
به‌نظرم اگه کسی از این قصه خوشش بیاد، به احتمال ِ زیاد از رمان ِ «در آفاق ِ نفس»ِ «محمود کیانوش» هم خوشش خواهد اومد.‏
این یوستین گوردر نویسندۀ جالبی‌یه؛ ازش خوش‌م اومده و می‌خوام همۀ کتابایی که ازش ترجمه شده رو بخونم. تعلیق رو خوب بلده؛ تراژدی و مصیبت رو خوب مغزپخت می‌کنه و تحویل می‌ده؛ و خوب بلده عاشقونه بنویسه. مهم‌تر از همه این‌که سعی می‌کنه دیدگاه‌ها و تصوراتِ فلسفی و  دیدگاه‌های اعتقادی و مذهبی‌شو تحتِ پوشش ِ داستان و رمان مطرح کنه؛ و تا حدودِ زیادی هم موفق عمل کرده؛ این ریخت پرداختِ رمان‌گونه به مسائل ِ فلسفی و اعتقادی رو خیلی می‌پسندم. امیدوارم روزی بتونم تو این وادی‌ها قلم بزنم و خیلی پخته، آرمان‌های اعتقادی و انقلابی‌مو به‌صورتِ داستان مطرح کنم.‏ خدایا یعنی می‌شه؟
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.