یادداشت
1403/7/21
نمیدانم "ملکوت آسمان" را باور کنم یا "زمین" را. دوگانهای که بسیاری از آدمها با آن دستوپنجه نرم میکنند. این کتاب فارغ از اینکه با نقدهایش موافق هستید یا نه، با نوع نگاهش به ملکوت ما را وادار میکند تا نگاه سطحی و معمولی خود به کتاب را زیر سوال ببریم و حتی این زیر سوال بردن را به جهان تعمیم بدهیم. چه تاثیری عمیقتر و ماندگارتر از این که اثری بتواند این لرزه را به جان باورهای ما بیندازد؟ چپ یا راست، مسلمان یا غیر مسلمان، بی دین یا با دین هرکدام که باشیم باید به نگاه سطحی خود شک کنیم و عمیق تر شویم. تأویل ملکوت این لطف را در حق ما می کند! علاوه بر این، ظرافت هایی که محمد تقی غیاثی استفاده کرده، به تاثیرگذاری این اثر اضافه کرده است. از جمله این ظرافتها، استفاده از شعرهای عمیق و پرمفهومی است که با موضوعات کتاب در هم تنیده شدهاند. به ویژه انتخاب اشعار مولانا که برای صادقی نقش محوری داشته، زیبایی این اثر را دوچندان کرده است. البته این کتاب فقط دربرگیرنده نقد اجتماعی_سیاسی ملکوت است و به نقد روان شناختی آن نپرداخته است. در نهایت، تاویل ملکوت برای ملکوت حکم شمعدانی برای آینه را دارد. آینه به تنهایی جذاب است، اما در کنار شمعدانی به شکلی چشمگیرتری درخشان میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.