یادداشت مهدی کرامتی

فیلسوفان بدکردار
        سرانجام خواندن این کتاب رنج آور به پایان رسید. خواندن این کتاب مثل خواندن یک روزنامهٔ حوادث و مواجه شدن با جنایات دردآور آن است، برخلاف این که مجرمین روزنامه معمولن فیلسوف و دانشمند نیستند! اما این کتاب دربارهٔ جنایات یا خصوصیات ضد انسانی افرادی است که احیاناً فیلسوف لقب می‌گیرند و نابغهٔ دهر خوانده می‌شوند. راستش را بخواهید، به موازات خواندن شرح احوال برخی از فیلسوفان بدکردار، حالم منقلب می‌شد و سراسر وجودم را نفرت فرا می‌گرفت، خاصه آن که مدام فیلسوفان پاکسرشت و پاک رفتار و پاک قلب خودمان را به یاد می‌آوردم که عمری را با مناعت طبع و پرهیزکاری و وفاداری سپری کرده بودند: مردانی که حتی نام بردن از آن‌ها در کنار نام این به اصطلاح فیلسوفان، توهین به آن‌ها است و من نامی از آن‌ها نخواهم برد. 

«آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟» را باید از این فیلسوفان پرسید! برتراند راسل که زمانی به عنوان سفیر صلح شناخته می‌شد، به خاطر شهوت‌رانی سیری ناپذیرش، قلب هزاران زن را شکست و بارها زندگی‌هایی را با فریفتن زنان شوهر داری فروپاشاند. ویتگنشتاین که خود را دوست دار دانش معرفی می‌نمود، به محض مواجهه‌ی با هرگونه مخالفت و انتقاد، منتقد را به باد تحقیر می‌گرفت. براساس دیدگاه اصالت وجودی سارتر، انسان ماهیت از قبل تعیین شده‌ای ندارد و با اعمال و انتخاب هایش مشخص می‌کند که چه موجودی است و بر این اساس، احتمالن باید او را خوکی پست بدانیم که از هیچ نیرنگی برای فریفتن زنان و تجاوز به آن‌ها خودداری نمی‌کرد (به کتاب رابطهٔ ننگین مراجعه شود) و هایدگر را نه فقط باید به خاطر حمایت از نازیسم بلکه به خاطر خیانت های مکرر به زن‌های مرتبط به آن‌ها سرزنش نمود.

حتی نمی‌دانم باید خواندن این کتاب را پیشنهاد کنم یا نکنم. این کتاب چیزی به جز خشم و تأسف خوردن به حال این شبه روشنفکران را برایتان به ارمغان نخواهد رفت و چه کلمه‌ی مظلومی است این روشنفکر که غالباً بر تاریک‌فکرترین افراد نسبت داده می‌شود.

نویسنده‌ی کتاب در مقدمه می‌گوید که رفتارهای شنیع این فیلسوفان نمی‌تواند گواهی برای خطا بودن اندیشه‌هایشان باشد، اما خودش در متن کتاب، با استفاده از اعمال آن‌ها،‌ حفره‌های فلسفه‌ی ایشان را آشکار می‌کند. جدای از این، آشنایان با حکمت متعالیه می‌دانند که تنها شرط فهم و درک واقعیت‌های متعالی هستی، خواندن و فکر کردن نیست و برای کسب چنین فیوضی آمادگی روحی لازم است و کجا فکری که مدام در هوای شهوت می‌چرد، می‌تواند از چشمه‌ی پاک حقیقت بنوشد؟!
      
1

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.