یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی
1400/9/18
3.9
5
به نظر من این کتاب یه #صد_سال_تنهایی دیگه بود. داستان نسلها. دو خواهر اهل غنا که از وجود هم بی خبرن و داستان فرزندان و نوادگان این دو خواهر که به صورت یکی در میان روایت میشه. هر آدمی یا توی فصل خودش تموم میشه و ماجرای ادامه زندگی و مرگش رو در فصل فرزندش میخونیم یا اینکه در فصل فرزندش حضور فیزیکی داره ولی قهرمان اون فصل فرزند اون شخصه. داستان از سال 1755 و آغاز برده داری شروع میشه و تا سال 2000 ادامه پیدا میکنه. و شاید تا همین الان که برده داری منسوخ شده ولی تبعیض نژادی هنوز هم از سیاه پوست ها قربانی میگیره. داستان، داستان برده داریه و افرادی که سعی کردن خودشون رو نجات بدن و در نهایت توی سرزمینی ساکن شدن که به اون تعلق ندارن اما دیگه به سرزمین خودشون هم تعلق ندارن. کتاب پر از شخصیته اما اول کتاب یه نمودار هست که نسبت آدمها رو با هم مشخص میکنه. حتی اگه اون هم نباشه کتاب سردرگم کننده ای نیست. یکی از مهم ترین نکته های این کتاب اینه که اولین برده دارها خود سیاه پوستها بودن که توی جنگها همدیگه رو اسیر میکردن و به سفیدها میفروختن. و از ماست که بر ماست. نکته مهم بعدی اینه که تبعیض نژادی فقط مخصوص سیاه ها نیست. یه سفید تنها هم بین سیاه پوست ها در امان نیست. مسئله، مسئله رنگ نیست. مسئله اقلیته. و نکته آخر اینکه اینجا خیلی واضح از مبارزات گفته نمیشه و ما تقریبا مبارز زیادی رو علیه برده داری نمیبینیم. بلکه آدم ها متاثر از این مبارزه هستن. پ.ن خیلی از این شخصیت ها هیچ وقت برده نبودن ولی به دلایلی از جمله فقر فرهنگی و تعصب بین هم کیشان خودشون هم در رنج بودن و در جایی دور از وطن گرفتار تبعیض نژادی بودن حتی در تجربه عشق
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.