یادداشت mahshid

mahshid

mahshid

1403/12/26

        اولین تجربه ام از  فریدا مک فادن بود و من دوسش داشتم یه جنایی و ترسناک خاص و عجیبی بود که با همۀ رمان های ترسناک متفاوتش کرده بود من نوع نگاه نویسنده رو خیلی نسبت به بعضی از بیماران بخش دی دوست داشتم مثل پیرزنه مهربونه ( اسمشو یادم نمیاد🥲) یا مرد عنکبوتی  !
قلم نویسنده خوب و روون بود بعضی جاها تیکه ها و لفظ های خوبی استفاده شده بود و داستان و جذاب کرده بود ! 
فریدا داستان جوری  نوشته بود که  من تمام اتفاقات و توی ذهنم تصویر سازی میکردم و با هر ترس ایمی منم میترسیدم 😥😂
چون صوتی گوش میدادمش و بیشتر آخر شب ها بود بیشتر میترسیدم 🥲
در کنار این بخش روانی فکر نویسنده رو دوست داشتم که هم دوستی و اعتماد وسط کشیده بود هم عشق و منطق رو در کل پکیج خوبی بود اما از سر یه بخش روانی زیاد بود استرس بالا و هیجان داشت که من خیلییی دوسش داشتم !
در بخش دی اعتماد واقعااا سخت بود و اینکه مثلاً تصمیم بگیری کی واقعااا دیونه است یا نیست یا اینکه کی راست میگه یا دروغ خیلی سخت بود !!!
تا حدود آخر داستان  فکرشم نمی کردم که اون دیوونۀ وحشی  خودشو جای دکتر شیفت شب بزنه و  جایی که فهمیدم برگاااام ریخت پاییزی شدم😅
(اما در مورد پایان داستان ؛نویسنده احساس میکنم زود پایان بندی کرد و ایمی به اون همه اتفاق خیلی زود وارد یه رابطه جدید شد با اینکه دوس پسر سابقش به قتل رسیده بود ولی بازم خوب بود)
«خیلییی خوب بود و بهتون پیشنهاد میکنم که بخونیدش چون یه تجربۀ متفاوت و خاصیه !»
      
21

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.