یادداشت زینب محمدی

                اکثر انسان ها در مرحله ای از زندگی شان کم می آورند و احساس میکنند همه چیز برای آنها تمام شده است و دیگر هیچ راهی برای زندگی ندارند . انی هم در دوازده سالگی که فوت برادر ده ساله اش جرد را دیده بود به این احساس رسیده بود او خیلی احساس  نا امیدی و تنهایی داشت چون  از کودکی در پیش برادرش بود و احساس می کرد زندگی بودن برادرش هیچ جریانی ندارد و باعث شده بود مشکلات روحی پیدا کند انی علاوه بر اینکه احساسات را در کنار خود پرورش می داد ترس هم در کنار او زندگی می کرد ترس !! ترس از مرگ که اگر برادرش در این سن مرده است پس او هم دیگر وقت زیادی ندارد برای همین مراقبت های نابجا یا افکار منفی ترسناکی با او زندگی می کرد ، این ترس ها باعث شده بود که او از دوستان صمیمی اش هم فاصله بگیرد و باعث به وجود آمدن افسردگی بشود اما انی تنها نبود بلکه خانواده او هم دچار این مشکلات شده بودند و این  اتفاق باعث یک جدایی  بین همه افراد شده بود . انی نمی خواهد مانند برادرش بمیرد او می خواد بماند برای همین احتیاط هایی می کند از بعضی موارد دوری و می ترسد و برای همین شرایط روحی خوبی ندارد اما انی می خواهد زندگی کند و اینگونه نمی توان زندگی را ادامه داد !؟
ما در داستان با شخصیتی به نام «آنی» اشنا می شویم و با او در کتاب زندگی می کنیم .کتاب از زبان انی روایت می شود. در قسمت اول مواجهه ما با کتاب مرگ برادر و مشکلاتی که قرار است ما با ان همراه شویم بود. ما در این کتاب با مشکلاتی که یک خانواده می توان از مرگ یکی از اعضا روبرویش قرار بگیرد آشنا شویم و می توانیم متوجه شویم که چگونه آنها را حل کنیم . این نتیجه گیری به صورت غیر مستقیم در ذهن خواننده هنگام خواندن کتاب به وجود می آید .
شرایط بد خانواده انی باعث می شد کتاب را غمگین تر کند و فشار های بیشتری روی شخصیت اصلی یا همان انی باشد و این فشار ها به خواننده نیز وارد می شود و می توانند خودش را خیلی راحت تر به جای شخصیت اصلی کتاب قرار دهد.
همسایه انی که تازه به محله آنها آمده متوجه افسردگی و فشاری روحی که روی انی است می شود و سعی می کند تا او را بهبود دهد .امدن خانم فینچ در کتاب مانند منجی در زندگی است که به خواننده هنگامی که با خواندن حال انی مایوس می شود جان دوباره ای می دهد و باعث می شود که ما کتاب را در اینجا دنبال کنیم .
نویسنده قلم روان و خوبی داشت این نوع نوشت باعث می شد ما خیلی روان و راحت به خواندن کتاب بپر داریم و متوجه تمام شدن کتاب نشویم . در قسمتی از کتاب داستان خیلی افت می کند و اگر کسی کمی اشتیاق برای خواندن کتاب نداشته باشد کتاب را در همان جا کنار می گذارد اما وقتی به انتهای کتاب می رسیم می توانیم آن کسی را ببخشیم و از وقت کذاشتن برای این کتاب لذت ببریم .
اسم کتاب کاملا مفهومی بود و با خواندن کتاب  می توانستیم متوجه ربط آن با داستان شویم و خیلی مفهوم زیبایی را به ما می داد . جلد کتاب زیبا و فانتزی بود و کمی باعث جذب خواننده می شود .
در آخر این کتاب را به همه افراد توصیه می کنم و نکته ای را به همگی گوشزد میکنم اینکه اگر می خواهید کتاب را بخوانید تا انتها آن را بخوانید و کتاب را نیمه کاره رها نکنید و اگر رها کردید نظری راجع به خوب بودن یا بد بودن کتاب ندهید .
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.