یادداشت مهسا
1403/8/26
3.3
2
یادداشتی بر بری لیندون: بری لیندون (۱۸۴۴)، رمانی پیکارسک از تکری، نوشته شده به صورت خودزندگینامه، با رگههایی از طنز و آمیخته با انکار و دروغ. بری لیندون که رمانی تاریخی شناخته میشود و وقایعش در قرن هجدهم رخ میدهد، شرح دوران و زندگی شخصیت ایرلندی خبیثی به نام بری لیندون را روایت میکند که جاهطلبی و خودخواهیاش، عطشش برای رسیدن به خوشبختی و ثروت، او را به نابودی کشانده است. مردی که برای رسیدن به ثروت تلاشهای هرچند شرورانه اما فراوان میکند، و بهمحض رسیدن به آن، بربادش میدهد. تکری، یا بهتر است بگویم بری لیندون ، داستانش را با این جمله آغاز میکند:«از روزگار حضرت آدم در این جهان بهندرت شری به پا شده که اساس آن زنی نبوده باشد.» این نگاه بری تا پایان رمان ادامه پیدا میکند، و دلیلش را خواهیم فهمید. توصیف شخصیت بری آسان نیست، او که از خباثت و شر چیزی کم ندارد، به خواننده لافهای زیادی طی روایت داستانش میزند، و همواره سعی دارد خود را بیگناه و قربانی خباثت دیگران جلوه دهد. بری لیندون رمانیست که واقعیت را کاملا از نگاه شخصیت اصلیاش نشان میدهد، نه آنکه نویسنده خود را در قالب شخصیت اصلی جلوه دهد؛ هرچند اوایل رمان احساس میکردم خود تکری است که دارد صحبت میکند، اما طی خواندن کمکم بری تبدیل به شخصیت خاص خود شد. واقعیت به خود خواننده واگذار شده است، و بدیهی است کسی که داستان را دنبال میکند متوجه اختلاف واقعیت از نگاه بری و دیگران میشود. تکری در روایت چیزی کم نمیگذارد، هرچند برخی کاراکترها مبهم و تکمیل نشده باقی میمانند. واضح است که تمرکز کامل نویسنده بر روی بری است و بهراستی کاراکتری هم جز بری اهمیت خاصی ندارد. بری لیندون نه فقط یک خودزندگینامه، بلکه دفاعیهی شخصیِ بری است که تلاش میکند در اوج ناامیدی همچنان مغرور و خودخواه باقی بماند و خود را از اتهامهای نابهجا و دروغینی که علیه او بر زبانها افتاده(!) رها سازد. از این رمان فیلمی به کارگردانی استنلی کوبریک ساخته شدهاست، و با آنکه روایت فیلم مانند هر فیلم اقتباسی دیگری با روایت اصلی تفاوتهایی دارد، نمیتوان گفت از رمان لذت بیشتری برده میشود یا از فیلم!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.