یادداشت رسول رسولی پور

درد جاودانگی (سرشت سوگناک زندگی)
        «انسان از انسان دیگر هبوط یافته نه از خدا»
میگل د. اونامونو

کتاب «درد جاودانگی» کشکولی از جملات فریبنده و مست‌کننده و دیدگاه‌های دیوانه کننده‌‌ی این فیلسوف اگزیستانسیالیست اسپانیایی است؛ از جمله این‌که او سقوط یا هبوط انسان را افقی می‌داند و نه عمودی؛ یعنی معتقد است که انسان از انسان دیگر هبوط یافته نه از خدا؛ زیرا تاریخ هم حاکی از اشتقاق انسان از انسان است!
ما به خدا نه برای پی‌بردن به علت آفرینش، بلکه برای حس‌کردن و حفظ‌کردن غائیت و معنی بخشیدن به جهان نیازمندیم.
به باور اونامونو، خواستن و شناختن هر دو به هم نیازمندند. و اگر آن کلمه قصار قدیمی را که هیچ چیز خواسته نمی‌شود مگر آنکه از پیش شناخته شده باشد بر عکس کنیم چندان باطل و متناقض به نظر نمی‌آید: هیچ چیز شناخته نمی‌شود مگر آنکه از پیش خواسته شده باشد.
کی‌یرکگور می‌گفت:«خدا نمی‌اندیشد، می‌آفریند، بودِش ندارد، ابدیت دارد.» و ماتسینی عارف ایتالیایی می‌گفت:«خدا بزرگ است زیرا اندیشه‌اش عمل است.»

و اما مهمترین جمله‌ی اونامونو در «درد جاودانگی»:
«زندگی نمی‌تواند خود را تسلیم عقل کند، زیرا غایت زندگی، زیستن است نه دانستن.» (ص، ۱۶۷)
      
1

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.