یادداشت حمیده کاظمی

شهدا برای چه افقی جنگیدند؟: از جنگی که بود تا جنگی که هست
        از جنگی که بود تا جنگی که هست
کتاب را به پیشنهاد دوره تاریخ شفاهی شهدای گوهر شاد، از طاقچه خریدم. شور و شوق خاصی داشتم که بخوانمش. برایم افق شهدا و جنگی که بود و جنگی که هست حسابی قلاب شده بود. جمله خواهرم حجابت، برادرم نگاهت خیلی خوب بود. اما در مورد تعداد کتب دفاع مقدس، نظرم متفاوت است با ایشان؛ منظورم ضرب و تقسیم تعداد شهدا و تعداد کتب است. به نظرم برای کارفرهنگی عمق و تاثیر گذاری بیشتر لازم است تا تعداد و کیفیت پائین، اینکه باید همه سرمایه‌های جنگ، تاریخ شفاهی‌شان ثبت و ضبط شود درست؛ ولی تبدیل هر چیزی به کتاب نه. مثلا همین کتاب شهدا برای چه افقی جنگیدند؟ ، به نظر من این ۸۰ صفحه را نمی‌شود اسمش را گذاشت کتاب. هر مجموعه گردآوری شده‌ای کتاب نیست. کتاب حاصل پژوهش و تدوین و محتوای خوب است نه هر مجموعه ‌ای پُر از هم پوشانی یا خلاء. بعضی کارها اِسراف است نه کار. من انتظار دارم وقتی هزینه کتابی را پرداخت می‌کنم واقعا هزینه کتاب باشد، یک نویسنده داشته باشد. چیز تکراری توی فصل‌ها نخوانم. با مقدمه و پایان‌بندی خوبی مواجه شوم. اگر قرار بود صرفا چند مقاله چاپ شده در نشریه‌ای بخوانم خب میرم از همان شماره‌ها همان مقاله‌ها را پیدا می‌کنم و میخوانم از آرشیوش. کتاب، اسمش رویش است، کتاب است. باید کاتب داشته باشد مخصوصا اگر نویسنده‌اش زنده است. رسالتش برای هر چاپی که نامش رویش می‌خورد بیشتر است. نباید اجازه دهد هر کتابی به نامش چاپ شود. هر گردآوری از سخنرانی‌ها یا نگاشته‌هایش تبدیل به کتاب شود. راستش یاد صابر ابر هم افتادم که پست‌های اینستاگرامش را کتاب کرد و چقدر فروخت..
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.