یادداشت معصومه امیرزاده

                
بسم‌الله الرحمن الرحیم 

داستان، جهان امکان است. ما به خیال تن می‌دهیم زیرا از تکرار ملال آور واقعیت خسته‌ایم. نقد داستان یکی از راه‌هایی است که می‌تواند منجربه کشف خلاقیت‌های هنری صاحبان آثار شود.گاهی روش‌هایی خلاق در اثر مستتر است و منتقد آن را کشف می‌کند. میشل فوکو در مقاله معروفش "مولف چیست" نقد را اینگونه تعریف می‌کند که کار نقد، آشکار ساختن مناسبات اثر و مولف نیست ..بلکه میخواهد اثر را در ساختار ، معماری ،شکل ذاتی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند. 

از این جهت ما متن را در ساختار متن تحلیل می‌کنیم. پیامبر بی معجزه از جهت بافت زبانی گاهی همواری و یکدستی خود را از دست می‌دهد.
و می‌دانیم که داستان زورآزمایی و تسلط بر کلمات است. زبان در داستان پیامبر بی معجزه ساده نیست که اهل معنا می‌دانند زبان ساده  مختصات خاص خودش را دارد. سادگی یا پیچیدگی زبان در داستان می‌تواند به محتوای آن وابسته باشد.اما عدول از بافت زبانی ما را نسبت به نویسنده نامطمئن می‌کند
استفاده از اصطلاحاتی مانند "تریپ حکیمانه برداشته بود"  در کنار جمله‌ی "حیای زن مثل دخترکان تازه بالغ می‌ماند"
که اساسا بافت تاریخی دارد. کلمات استاد نادر ابراهیمی را به خاطر ما می آورد که "واژه‌‌های ساده همان واژه های پیش پا افتاده نیستند و زبان ساده در ادبیات داستانی همان زبان مصرفی له شده و پوک نیست. "
ابن حرکت‌های ناموزون در متن باعث شلختگی زبان می‌شود. زبان شفاهی،زبان ذهنی،زبان انقلابی،زبان روستایی، زبان قشری ...همه و همه داری مختصات خاص خود است. وقتی نویسنده ساختار زبانی مرتبط با محتوای خود را انتخاب کرد باید یکدستی آن را حفظ کند.
این یکدستی زبان محصول یک دستی ذهن است که نویسنده با تمام جهان خود می‌نویسد

معصومه امیرزاده

#انجمن_ادبی_خورشید
#سرای_سیندخت











        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.