یادداشت گ
1402/5/30
برای یک تکلیف کلاسی مجبور شدم در دو ماه بخش اعظمی از اشعار بهار را بخوانم. بهار پایهریز اساسی مسلک استادان زبان و ادبیات فارسی است. هرگز از پیوندِ کلاسیکِ ایران و اسلام دست برنداشت چون نمیتوانست دل از عرفان و حافظ و سنایی و سعدی و... بکند. همواره ایرانگرایی آرمانگرایانهی خودش را هم علیهِ بیگانگان و غربزدگانی چون تقیزاده مطرح میکرد. همچون بسیاری از استادان زبان و ادبیات فارسی قومگرایی و خراسانگرایی خودش را دارد. (استاد شفیعی کدکنی هم به این گرایش مشهور است). از تهران و تهرانی هم که عمری به او لطف کرد و او در آنجا به نان و نوایی رسید بیزار است. از رضاشاه هم خوشش نمیآمد اگرچه اقدامات او را میستود. برای همپیالهاش مدرس شعر دارد. از تمامی این حاشیههای تاریخی بهار بگذریم، آثار تحلیلی ادبی او من جمله سبکشناسی و حبسیههایش ماندگار است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.