یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

        نمی‌دونم خوندن روایت مادران شهدا سخت‌تره یا روایت همسران شهدا. یا فرزندانشون؟
این کتاب روایت همسر شهید بود. نویسنده دست مخاطب رو گرفته و  اون رو همراه لحظه‌های شیرین زهره و روح‌الله کرده.
هرچی به آخر کتاب نزدیک‌تر می‌شدم دلشوره‌م بیشتر می‌شد.
هرچقدر که به لحظه‌ی شهادت نزدیک‌تر می‌شدم.
می‌گفتم یعنی می‌شه که نویسنده یه جایی وسط ماجرا داستان رو تموم کرده باشه؟
میشه نرسه به لحظه‌ی شهادت؟
نمی‌تونستم غم زینب رو تحمل کنم موقع از دست دادن پدرش.
الان هم انگار یه چیز سنگین نشسته روی سینه‌م. 
چقدر غم توی این عالم هست.
چقدر غصه تو دل آدمهاست.

      

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.