یادداشت
1401/3/4
3.0
3
اولش میخواستم یک نقد شدید بر کتاب #سخت_شیرین بنویسم، اما پشیمان شدم! چرا؟ چون این کتاب دقیقا وضعیت فعلی جامعه مادران ایرانی را به تصویر میکشد؛ پر از عذاب وجدان، سردرگم و دچار گمگشتگی هویتی... نسلی که تحصیل کرده است، کار کرده است در اجتماع حضور داشته است و حالا و با مادر شدن وامانده میان مادری و تحصیل! مادری و کار! مادری و فعالیت اجتماعی... گیرکرده میان دو سنت متضاد ارزشی که ارزش مادری بیشتر از است یا حضور اجتماعی؟ نحوه روایت جستارهای این کتاب به گونه ای است که در آن خبری از پویایی مادرانه نیست، زیرا که مادران این کتاب پر از حس عذاب وجدان نسبت به کودکان خود هستند، گویی در لایهای پنهان سفارش دهندگان این کتاب میخواهند ترویج فرزندآوری کنند با این گزاره که میتوان میان مادری و حضور و بروز اجتماعی جمع کرد... اما نمیتوانند از سنت ها و ارزش های خود نیز بگذرند و در جای جای کتاب به مخاطب به صورت شعارگونه یاداوری میکنند که مادری مهم تر از هرچیز دیگری است. حتی اگر من راوی مجبور به تنها گذاشتن فرزندم در کنار مادربزرگش برای ادامه تحصیل شدم اما شمای مخاطب بدان که من از اینکار عذاب وجدان دارم و میدانم کار اشتباهی است! در نهایت به نظر من این کتاب تنها یک خروجی برای مادران فعلی و آینده دارد آن هم اینکه؛ در مادری کردن همراه با حس شدید عذاب وجدان، تنها نیستید...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.