یادداشت خانه ادبیات نوجوان
1404/1/14
تا حالا یک پری کوچک را دیدهای که از جیب کسی بیرون بیاید؟ تصور کن یک روز عادی است. خورشید مثل همیشه میتابد، درخت و زمین و آسمان هم مثل همیشه هستند و آدمها از همیشه بداخلاقتر و تو مشغول کارهای ریز و درشتت هستی. یک اتفاق کوچک شبیه به معجزه از جیب لباست بیرون میزند و روی دستت مینشیند. اول تعجب میکنی و آن معجزهی کوچک را توی دستت بالا و پایین میکنی. فکر میکنی قرار است چکاری برایت انجام دهد؟ آن هم با آن جثه ی ریز و کوچک. شاید همانجا بگذاریاش توی جیبت و بی خیال مشغول همان کارهای ریز و درشت بشوی. غافل از اینکه معجزهی زندگیات اتفاق افتاده. آنجلینو پری کوچکی است با موهایی فرفری و دو بال روی شانهها، که یک روز صبح از جیب لباس برت، راننده اتوبوس بیرون میآید. برت و همسرش بتی تصمیم میگیرند او را به جای فرزنده مرده شان قبول کنند. زندگی رنگ و بوی تازهای میگیرد، برایش لباس میخرند با تختخوابی جدید و بتی هر روز او را به مدرسه میبرد تا مانند باقی بچه ها آموزش ببیند. بچههای مدرسه و پری دوستان خوبی میشوند. او یاد میگیرد که چطور حرف بزند و پرواز کند. اما او در این دنیای بزرگی که تازه شناخته دشمنانی هم دارد. آنجلینو حالا با چیزهای جدیدی آشنا می شود که هیچ درکی از آنها ندارد. این هنر دیوید آلموند است. در اینجا نیز با سبک منحصر بفرد او، حضور پدیدهای خیالی در فضای واقعی زندگی روبرو هستیم. جملاتی به ظاهر ساده و شیرین با معنایی عمیق و فلسفی. او داستانش را آنقدر شیرین میگوید که مخاطب کودک را به خواندنش ترغیب کند و هم به زیرکی فلسفهاش را در کلماتش پنهان میکند تا مخاطب بزرگسالش را وا دارد تا را از دنیای سرد و تاریکی که ساخته بیرون بیاید. نثر داستان روان، شیرین و جذاب است. مترجم در نشان دادن لحن و زبان نویسنده و ارتباط متن با روحیهی مخاطب موفق بوده است. آنجلینو همان معجزهی کوچک هر روز زندگی ماست که خواسته و ناخواسته از درک و دیدنش محرومیم. نویسندهی مرور: فائزه جعفری ورزنه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.