یادداشت آفتابگردون
1402/10/11
4.8
3
خب راستش من راجب ترجمه این کتاب نظری ندارم چون زبان اصلی خوندمش و به شدت ازش لذت بردم. از همون فصلهای اول سیندر محو جهان مجموعه لونار شده بودم. تکونولوژیهای جالبش، اینکه با جلو رفتن داستان میتونستی از قضاوت و باورهای مردم جامعه و سیاست اون کشور و نوع سلطنت چیزهای زیادی بفهمی. و عاشق سیر داستان شده بودم که پر از معما بود و همه چیز در هم پیچیده شده بود ولی چیزی که باعث شد بلافاصله بعد از جلد اول دنبال جلد بعد بگردم فصلهای پایانیش بود. به شدت هیجان انگیز و جذاب. هرچند یه جورهایی میتونستم پیشبینی کنم ولی باز هم خستهکننده نبود و واقعا راضی بودم. کلا من این مجموعه رو از ته قلبم دوست دارم. این جلد هم جای خاصی در قلبم داره. کرس. دختری که نماد راپونزل شیرین و بیگناه در دنیای پیچیده و پیشرفته لوناره. دختری که برخلاف خیلی از لونارها توانایی کنترل انرژی بیوالکتریکی رو نداره و نمیتونه تحت تاثیرش قرار بگیره و بنا بر اساس دستور ملکه لوانا اون الان باید مرده باشه ولی اون زنده است و توی یک ماهواره کیلومترها دور از زمین به دور مدار زمین میچرخه و جاسوس و هکر غیررسمی ملکه است؛ یا حداقل اینطوری فکر میکنن. کرس با اینکه ۷ ساله در یک ماهواره گیر افتاده و مهارتهای اجتماعیش تعریفی نیست یک هکر شگفتانگیزه که با تواناییهای سایبریش تمام این مدت از سیندر محافظت میکرد و تنها کسی که این رو میدونه اونه. نه سیندر میدونه. نه لوانا. نه سیبل. فقط خودش و دیوارهای ماهوارهای که از معدود همدمهای کرس در این چندسال بوده. آیا کرس از ماهواره نجات پیدا میکنه؟ نقش کرس چیه؟ آیا به اکیپ سیندر میپیونده؟ چجوری؟ چه رازهایی راجب "صدف"ها وجود داره؟ این کتاب قطعا ارزش خوندن داره. پر از ماجراجویی و حس خوب. من که به شدت ازش لذت بردم. امیدوارم شما هم لذت برده باشید/ببرید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.