یادداشت یاسمین فلاحتی

آتش، بدون دود: واقعیت های پر خون
        نادر ابراهیمی توانایی فوق العاده‌ای در روایت یک داستان، دیدن حقایق و نتیجه‌گیری درست از اونها رو داره، نادر ابراهیمی شاید منطقی ترین و عقلانی ترین نگاه رو به شخصیت های بزرگ داره، هیچ قهرمانی، به تنهایی قهرمان نمیشه، و هر قهرمانی برای قهرمان شدن به افرادی آسیب زده، چیزهایی رو از دست داده، و مهم ترین ویژگی قهرمان های کتاب های نادر، خطاکار بودنشونه، و این حس رو به مخاطب میده که بتونه به راحتی با شخصیت احساس همذات پنداری بکنه، اشتباهاتشو ببینه، در واقع اشتباهات خودشو ببینه، تو کتاب های نادر، همه قهرمانن، هرکس تو زندگی خودش، فقط نتیجه انتخاب ها بسته به میزان بزرگی اون انتخاب، افراد بیشتری و تحت تاثیر قرار میده، مثل همه‌ی ما، نادر عقل رو در کنار احساس بر می‌انگیزه نگاه رو به زندگی تغییر میده، در واقع تغییر نمیده، باز میکنه، کتاب های نادر مصداق بارز این جمله است که میگه آدم با کتاب خوندن، زندگی های دیگران رو زندگی میکنه و تجربیات اونا رو به دست میاره. من هیچ وقت پامو تو صحرای ترکمن ها نذاشتم، اما خشونت گالان، خودسر بودن سولماز، درد آلنی، همراه بودن مارال، صدای ساز آی دوغدی، حماقت های یاشولی آیدین، غرور ضربه خورده آق اویلر، عشق آنا، نگرانی ملان بانو ، حس طرد شدگی یاشا و حتی مزه چکدرمه رو "زندگی" کردم.! و در اخر اینکه الان‌که نگاه میکردم دیدم همیشه تو لحظه های گرگ و میش زندگیم، اونجا که پر از رخوت و کرختی‌ام و در نمیدونم چیکار کنم ترین حالت ممکنم،نادر با کتاب هاش دست منو گرفته، و راه برگشتن و بهم نشون داده ممنون ازت و روحت شاد
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.