یادداشت

درباره معنی زندگی
        نوشته‌هایی برای اقناع فردی که قصد خودکشی دارد، دلایلی برای منصرف کردن او. پس باید آنقدر محکم و موثر باشد که تصمیم آن مرد را تغییر دهد. 
کتاب دربارۀ معنای زندگی،جمع همان دلایل و چراهاست. کتابی کم حجم ولی پر بار. حتما در ذهن همۀ ما سوالات ریشه‌ای ایجاد شده که بعضاً ممکن است تا آخر عمر هم بی‌پاسخ بمانند. سوال از اصل و معنای زندگی هم از نوع همان‌هاست. اگر شما هم دنبال معنا و انگیزه‌ای برای زندگی‌کردن می‌گردید این کتاب انتخاب خوبی است. این کتاب فلسفۀ زیبای حیات ما و هدف آن را بیان می‌کند که ما را به فکر درباره‌ معنای زندگی وامی‌دارد. همچنین بسیار دلسوزانه و، در عین حال، کاملاً واقع‌بینانه نوشته شده و به ما کمک می‌کند تا از دریچۀ نگاه افرادِ گوناگون از فیلسوفان و نویسندگان بزرگ گرفته تا یک زندانی به مسألۀ زندگی و معنای آن نگاه کنیم. 
دربارۀ معنای زندگی برای همۀ دوستداران فلسفه جالب است. بخش ابتدایى کتاب،  به قلمِ شخص دورانت، معنى را در دین، علم، تاریخ و سیاست بررسى مى‌کند و در انتها خود به سوال‌هاى فردى که قصد خودکشى داشته پاسخ مى‌دهد. جذابترین فصل کتاب آنجایى است که یک محکوم به حبس ابد به پرسش‌های دورانت راجع به زندگی پاسخ می‌دهد. پاسخ هاى او به قدرى حیرت‌آور است که دورانت اظهار تاسف می‌کند:
«باورم نمى‌شود که قادر نیستیم از چنین هوش سرشارى استفاده‌اى بهتر از محبوس کردن دائمى او پیدا کنیم.»
دورانت با اشاره به عقل و اندیشه فلسفه و پرده برداشتن از خرافات که حالا انسان را به پوچی رسانده و دین و خدا و زندگی پس از مرگ را زیر سوال برده، دنبال جوابی برای معنی زندگی برای افراد آگاه از حقیقت است. ولی در نهایت صورت مساله را پاک می‌کند و می‌خواهد حقایق نادیده گرفته شوند، حقایقی که بشر با تکامل فکری و جستجوی خرد به آن دست پیدا کرده است . در جایی هم اشاره می‌کند که از زندگی در لحظه لذت ببریم و وارد کل و جمع بشویم و خیلی خودمان را درگیر این تفکرات فلسفی نکنیم .
دورانت در ابتدا فرصتی برای پرداخت فلسفی به این موضوع را نداشت،جور دیگری تلاش کرد که مرد را از خودکشی باز دارد. به او پیشنهاد کرد کاری برای خود دست و پا کند،غذای خوبی بخورد و... . اما مرد تمام امکانات مادی را در حد عالی داشت ولی با این حال زندگی معنایی برایش نداشت و رفت و هیچوقت معلوم نشد خودکشی کرد یا نکرد.
بریده‌های جالبی از کتاب:
گوته می‌گوید هر اندیشه‌ای که به عمل منتهی نشود، مرض است.
در چشم سگ‌ها چیزی جز ورّاج‌هایی بی‌عقل نیستیم که با زبانمان صداهای زیادی درست می‌کنیم؛ و در چشم پشه‌ها هم صرفاً مادۀ غذایی هستیم.
همه چیز پیشرفت کرده است مگر خود انسان.
شاید نظر کسانی که زندگی کرده‌اند با نظر کسانی که فقط اندیشیده‌اند فرق داشته باشد.
نمی‌توانم به آزار و شکنجهٔ وحشیانهٔ اکثر انسان‌های دیگر به دست او فکر نکنم. ابداً نمی‌توانم به خدای جنگ و سیاست و الاهیات و سرطان، حرمت بگذارم.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.