یادداشت سیده محدثه موسوی
1404/3/20
این یکی از سری ماجراهای تنتن بود که واقعا باهاش خندیدم. از یه طرف کاپیتان بیچاره که هی بدشانسی میآورد و کلهش خراب میشد و اصلا نمیدونست اونجا داره با خودش و زندگیش چه کار میکنه😁 از اون طرف تورنسل بدبخت و عزیز که همیشه همه فکر میکنن یه تختهش کمه (به جز اون بحث کارای علمیش البته!) ولی آخرش تو این قسمت بالاخره رد میده و میزنه به سیم آخر و از خودش (اون چه جور!) دفاع میکنه😅 سر این قسمتاش واقعا از تهدل و بلند بلند خندیدم😂
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.