یادداشت علیرضا شایق
1403/9/12
قوچانی قلمی روان اما پرغلط دارد. هم غلطهای فاحش محتوایی و هم غلطهای شکلی و نگارشی. کتاب مانند دوره قبلی - که نقد الهیات سیاسی نام داشت و نویسنده حالا از چنین عنوانی پشیمان است و آن را نقد اسلام سیاسی میخواند! - نوشتههایی ژورنالیستی است و طبیعتا هیچ عمقی ندارند. گویی نویسنده روزنوشتهای خود در مواجهه با افراد و آثار را در وبلاگی مینوشته و آنها را به کتاب تبدیل کرده است. یک نمونه از غلطهای فاحش نویسنده این است که در صفحه ۱۹ مینویسد: "اقتدار حوزه علمیه مشهد چندان بود که مجتهد و حکیمی مانند سیدجلالالدین آشتیانی مجبور به هجرت از آن شد"!!!! در حالی که علامه آشتیانی از سال ۱۳۳۸ به مشهد مهاجرت نمود و تا پایان عمر شریفش مجاور حریم رضوی ماند و در همانجا هم درگذشت و هجرت ایشان از قم به نجف و تهران و بعد به مشهد بود و نه بالعکس!!!! نویسنده در تمام آثارش به شکلی عریان سعی در بیان باورش به لیبرالیسم دارد و این هیچ اشکالی ندارد و حق اوست. اما خوانش لیبرالیستی شهید مطهری و بسیاری از شخصیتها همانقدر غلط است که مصادره دیگر شخصیتها توسط چپگرایان و مارکسیستهای اسلامی و غیر اسلامی (که البته قوچانی به این کار نقد اساسی دارد!!). قوچانی برخی عنوانهای خودساختهاش را چنان باور کرده که آنها را مسلم انگاشته و مبنای بحث قرار داده است بدون اینکه اثبات شده باشند. مثلا از مکتب قم و نجف و اصفهان و مشهد سخن میگوید بدون اینکه چنین مکتبهایی واقعا وجود داشته باشند و اگر به نظر او هم وجود دارند کدام منابع و استنادات برای چنین مکاتبی هست؟!! قوچانی و چند ژورنالیست دیگر که چنین جعل عناوینی داشتند جو و فضای برخی محافل و دورهها و تفکر برخی افراد را تعمیم داده و به عنوان مکتب خواندهاند. آری اگر مرحوم حکیمی از تفکر دوستانش به عنوان مکتب نام میبرد کاربردی صحیح است چون این افراد با پایههای روشن فکری و علمی و با بنیانگذار و سران و آثار معین قابل شناسایی و پیگیری هستند. اما در مشهد هم مرحوم آشتیانی هست (فیلسوف) و هم مرحوممروارید (فقیه) و هم مرحوم میلانی (فقیه مایل به فلسفه میزبان علامه طباطبایی) و هم شیخ مجتبی قزوینی (تفکیکی)!! در اصفهان و نجف و قم و تبریز و تهران هم همینطور. اشتباه دیگر در کتاب این است که در همان صفحه ۱۹ مینویسد: "همین فشارها سبب شد که .... درسهای فلسفه علامه طباطبایی به بیرون از شهر قم منتقل شود". این عبارت صحیح نیست. علامه خارج از قم هیچ درسی نداشت و فقط جلسات تهران بود که در آن هم تدریسی نبود بلکه جلساتی علمی بود که افرادی چون شهید مطهری، جزایری، شایگان، نصر و البته گاهی هم کربن حضور داشتند و هریک در موضوع گفتگو میکردند نه آنکه علامه تدریس کند!!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.