یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

                تقریظ یا معرفی مقام معظم رهبری، یکی از عوامل پرفروش شدن کتاب‌هاست. 
#رمان #چهار_جلدی #خانواده_تیبو هم از این دسته است. ولی تقریبا هرکی کتاب رو خونده تو همون جلد اول این شکلی شده 😳😳😳😳 و گفته آقا چطور این کتاب رو معرفی کردن. انقدر که صحنه‌های مثبت هجده داره. در جلد یک البته. 
قبل از خوندن کتاب خیال می‌کردم با یک داستان کلاسیک طرف هستم و یک خانواده پر جمعیت. اما داستان خانواده تیبو درباره یک پدر و دو پسرشه که اتفاقا خیلی هم خانواده نیستند. اما داستان زندگی این خانواده بهانه‌ای شده برای روایت اوضاع سیاسی، اجتماعی، مذهبی اروپا و به ویژه فرانسه در اوایل قرن بیست. داستان کتاب با جنگ جهانی اول پیوند می‌خوره. نکته مهم و قابل توجه در این کتاب همینه که چطور رسانه‌ها و ابرقدرت‌ها مردم رو به بهانه وطن‌پرستی برای جنگ آماده کردند. مردمی که حتی قصد داشتند علیه حکومت‌های خودشون انقلاب کنند. نویسنده بدون جهت‌گیری داستان رو نوشته. همه‌ی آدمها با همه افکار سیاسی مذهبی حرف میزنن. در نهایت مخاطب حتما ذهنیات خودش رو شبیه یکی از جریان‌های فکری می‌بینه.
این کتاب یک سند مهم از جنگ جهانیه و ای‌کاش ما هم یک همچین کتابی درباره انقلاب یا جنگ داشتیم.
ازدحام،  شلوغی، هرج و مرج و اوضاع در هم ریخته‌ی جامعه چنان در کتاب ملموسه که انگار در حال تماشای یک فیلم هستیم.
این کتاب رو به تاریخ دوستان به شدت پیشنهاد می‌کنم. و به اونهایی که سرشون برای مباحث سیاسی درد می‌کنه. و به شدت به داستان‌نویسان نوقلم.
خانواده تیبو به تنهایی یک کارگاه داستان‌نویسیه.
نثر روان، فلش‌بک‌ها، دیالوگ‌نویسی خیلی خیلی قوی، صحنه‌پردازی‌های درجه یک و از همه مهم‌تر شخصیت‌پردازی. 
یعنی برای تمام مباحث داستان‌نویسی نمونه و مثال داره.
پ.ن کتابی مثل #آتش_ بدون_ دود کاملا این قابلیت رو داشت که تبدیل به همچین کتابی بشه، ولی متأسفانه دچار تحریف تاریخ و تخیل نویسنده شده
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.