یادداشت محمدرضا زائری
1400/9/16
این روزها بیش از گذشته شاهد رویکرد اخلاقی و گسترش بسیار سریع اخلاقگرایی در فضای اجتماعی پیرامون خود هستیم. شاید این گرایش در داخل کشور نوعی عکس العمل نسبت به تعلقات دینی و مذهبی باشد و بتوان برای آن تحلیلهاو تفسیرهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاص ارائه کرد، اما رواج روبه رشد این رویکرد در سطح بین المللی نشان میدهد که موضوع فراتر از یک واکنش مقطعی است. گویی انسان قرن جدید که از سویی آرامش روحی و معنوی خود را در کشاکش توسعه مادی و غوطه ورشدن در لذات و شهوات از دست داده و از سوی دیگر مکاتب مختلف اعتقادی نتوانسته یا نخواسته اند نیاز او را چنان که مطلوب بوده برطرف کنند، به دنبال راهی برای رفع تشنگی خود میگردد و سیرابی جان عطشناکش را در رفتار اخلاقی و خیررساندن به دیگران میبیند. کتاب «دیگر دوستی مؤثر» نوشته پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق گرای معاصر را میتوان در همین چارچوب بررسی کرد. او اعتقاد دارد بی اعتنایی ثروتمندان به کودکان فقیری که هر لحظه در نقاط مختلف جهان در حال جان دادن هستند با کشتن انسانهافرقی ندارد و میکوشد تا مخاطبان خود را قانع کند که معنای زندگی انسانی آنها مفید بودنشان برای سایر انسان هاست و هر چه یک انسان بتواند برای دیگر انسانها خیر بیشتری داشته باشد، شخص ارزشمندتری است آیا این رویکرد تفاوتی با معارف دینی ما دارد که به صراحت در حدیث نبوی میفرماید:«ألخلق عیال الله و أحب الناس إلى الله أنفعهم لعیاله / مردم خانواده و کسان خدا هستند و خداوند کسی را بیش از همه دوست دارد که برای خانواده اش مفیدتر باشد»؟ از این گونه عبارات صریح و دقیق در بیان مبانی و اصول مشترک زندگی اخلاقی انسانی در معارف دینی ما فراوان هست و شاید امام هشتم حضرت ثامن الحجج علیه السلام همین نکتههارا در نظر داشتند که فرمودند «معارف ما را به دیگران منتقل کنید و سخن شایسته ما را به گوش مردم برسانید»، زیرا این مضامین ناب و معارف اصیل چنان با فطرت انسانی سازگارند که هر وجدان سالمی را به سوی خود میکشاند و جذب میکند. متاسفانه دانشمندان مسلمان که این گنجینههای ارزشمند معرفتی را در اختیار داشته اند، غالبا به دو دلیل نتوانسته اند وظیفه سترگ خود را در نشر این معارف انجام دهند و مأموریت و رسالت بزرگ خود را به انجام برسانند؛ نخست این که نیاموخته اند معارف دینی را به زبان فراگیر انسانی و بین المللی مطرح کنند و به جای سخن گفتن با زبان قوم - چنان که قرآن کریم خواسته است- با زبان قم سخن گفته اند! و دیگر این که بلد نبوده اند معارف دینی را به صورت کاربردی و عملیاتی و محسوس و ملموس به مخاطب برسانند و مثلا در حوزه سبک زندگی یا مهارتهای زندگی محتوایی قابل درک که در زندگی روزمره قابل تطبیق باشد عرضه کنند، بلکه بیشتر همان محتوای معارف را از متون حدیثی مستقیما نقل کرده و به صورت بحثهای کلی بیان نموده اند و به عبارت دیگر خام فروشی کرده اند، در حالی که انتظار میرفته دانشمندان اسلامی به فراوری و تبدیل این محتوای معارفی خام بپردازند و در کارخانه تولید محتوای دینی به ساخت و پرداخت محصولات مختلف بر اساس کاربرد و نیاز مخاطب بپردازند. اکنون در بازار کتاب بین المللی نمونههای متعدد از کتابهای ارزشمند و پرفروش را شاهد هستیم که باید به قلم نویسندگان مسلمان و بر اساس معارف دینی نوشته میشد، اما به دلیل کوتاهی و ضعف ما، دیگران به نگارش و نشر آنها پرداخته اند و گرچه شاید در بنیادهای نظری یا در تفاصیل و جزییات خود، صد در صد هم با مبانی معرفتی مکتب اهل بیت تطبیق نکنند، اما در مجموع کتابهای مفید و قابل استفاده ای هستند و ترجمه فارسی آنها هم در بازار نشر داخل کشور عرضه میشود. از این روی من ترویج این گونه کتابها را نه تنها بی اشکال میدانم بلکه مطالعه و ترویج آنها را قدمی در راه نزدیک شدن به مفاهمه مشترک بر اصول معارف اسلامی میبینم. کتاب «دیگر دوستی مؤثر» یکی از این کتابهاست که در چهار بخش و پانزده فصل به تبیین این موضوع پرداخته که «رساندن بیشترین خیر، چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر میدهد». نویسنده در مقدمه ای که برای ترجمه فارسی کتاب نوشته میگوید:«گاهی اوقات میپنداریم هیچ قدرتی نداریم، اما این طور نیست. حقیقتا میتوانیم دنیا را تغییر دهیم»! دو مقدمه استاد مصطفى ملکیان و دکتر محمدرضا جلایی پور نیز قابل استفاده هستند. استاد مصطفى ملکیان در مقدمه خود شانزده مبنای نظری برای دیگر دوستی ارائه کرده که به جای خود بسیار مفید و خواندنی است. این کتاب آکنده از شواهد و مثال هایی عینی از رفتارهای اخلاقی و فداکاری هایی است که در مسیر دیگر دوستی و برای حل مشکلات دیگران صورت گرفته و میتواند برای هر خواننده ای الهام بخش و اثرگذار باشد. (به تاریخ ۱۴۰۰/۵/۳ از سری یادداشتهای روزنامه شهرآرا)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.