یادداشت el
2 روز پیش
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که این کتاب یک شاهکار بود با تمام شخصیتهاش امین،سمیرا،سهیلا،بیبی،ریحانه،گلستانی،مقصود و حتی بنیاد زندگی کردم. همچی از اونجا شروع شد که این کتابو تو انباری پیدا کردم و فهمیدم مال مامانم بوده اول فکر کردم مثل بقیه کتاب های اینطوری که قدیمین و اینا پر از جملات کلیشه و... هستش ولی وقتی همینجور رندوم که صفحه اولش رو باز کردم و خوندم بدون اینکه متوجه گذر زمان بشم اشکم روی صفحه آخرش فرود اومد اصلا باورم نمیشد کتابی به این شیرینی و زیبایی که سختی های شخصیت هارو به رخ میکشید حالا تموم شده و من موندم با کلمه آخر«پایان» حس تنهایی میکردم خانوادم رو انگار از دست داده بودم . البته شاید فقط به نظر من قشنگ باشه و دیگران همچین نظری نداشته باشن اما با تمام وجودم خوشحالم که چشمام قادر به دیدن این کلمات زیبان که کنار هم قرار گرفته شدن و منو اسیر خودشون کردن...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.