یادداشت sotoode yaraly

sotoode yaraly

sotoode yaraly

2 روز پیش

        نمیدونم چی بگم...
فردریک بکمن، این مرد دقیقا میدونه باید چی بنویسه! 
کتاب فوق‌العاده‌ای بود/هست/خواهد ماند.
واقعا نمیدونم چجوری میتونم احساساتم رو توصیف کنم؛ درواقع حس میکنم با توصیف کردنش ارزش این حس رو پایین میارم.
دلم برای این کتاب‌ تنگ میشه...
اون اوایل با خودم میگفتم کاش یه نفر بریت‌ماری و اُوه رو با هم آشنا میکرد ولی حالا که کتاب رو تموم کردم این نظر رو ندارم.
بورگ باید بدونه بری‌ماری اینجا بود و فقط سونیا میتونه برای اوه همه‌ی زنگ‌ها باشه.
سامی...امیدارم اونقدر شانس توی زندگیم داشته باشم‌گه با فردی مثل اون ملاقات کنم؛
همه لیاقت لطف و عشق رو ندارن...همه لیاقت لطف و عشق دارن.
خیلی فکرها توی سرم دارم...خیلی
تقریبا مغزم داره میترکه
ولی مسلما یادم میمونه که بریت‌ماری اینجا بود.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.