یادداشت R.babaei

R.babaei

R.babaei

5 روز پیش

        تن‌تن و سندباد را چند سال پیش شب‌ها پیش از خواب برای خواهر و برادر کوچکم می‌خواندم. آن‌قدر شیفته‌اش شده بودند که برای چند صفحه بیشتر پافشاری می‌کردند. خوب به یاد دارم صفحه‌های پایانی کتاب را درحالی خواندم که بغضم را سخت نگه داشته بودم. چشم‌هایشان که بسته شد و به خواب رفتند رفتم توی تاریکی‌های خانه گریه کردم. هنوز هم دوستش دارم.
      
7

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.