یادداشت مهتاب صانعی

عقاید یک دلقک
        خب اول بگم که خیلی پر کشش نبود و با اینکه از اول کتاب دوست داشتم زودتر به پایانش برسم ولی وقتی آخرین جمله رو خوندم قبل از اینکه برم صفحه بعد توی دلم آرزو میکردم آخرش نباشه.
از اول کتاب بدون که بدونم من رو یاد فیلم سنتوری انداخت و بعد که تو اینترنت درباره سنتوری سرچ کردم فهمیدم این فیلم برداشت آزادی از عقاید یک دلقکه.
این کتاب رو برای اولین بار هشت سال پیش یکی معرفی کرد و من از همون موقع تصمیم به خوندش گرفتم ولی نمی دونم چرا دست و دلم به خریدن و خوندنش نمی رفت. چهارسال پیش یک نفر کتاب چاپی عقاید یک دلقک رو به عنوان هدیه برام خرید و باز هم نتونستم بخونم. حتی نمی تونستم شروعش کنم و قبل از کرونا دادم به یکی از بچه های خوابگاه دانشگاه که میخواست کتاب رو بخونه و بعد کرونا اومد و دیگه اون دوست رو ندیدم و گفتم این کتاب هدیه باشه از طرف من.
سه چهار روز پیش تو یکی از کانال های تلگرام یکی نوشته بود پیشنهاد میکنم حتما کتاب عقاید یک دلقک رو بخونید(فقط همین) و همین باعث شد این کتاب رو بخونم. و با اینکه خیلی پرکشش نبود سه چهار روزه تمومش کنم.
دوسش داشتم؟ آره واقعا دوستش داشتم و حتی باهاش گریه هم کردم. کل کتاب شاید سه چهار ساعت رو بیشتر توصیف نکنه و بیشتر فقط عقاید و افکار و احساسات اون دلقک و توصیف کننده شرایط در دهه ۵۰ آلمان باشه ولی به نظرم نویسنده به این موضوع به طرز هنرمندانه پرداخته. خوشحالم که این کتاب رو خوندم.
به طور کلی داستان من رو یاد شعر مست و هوشیار پروین اعتصامی انداخت
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.