یادداشت احسان رضایی

                📒چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار 
✍️«می‌گویند از تخصص‌های گوناگون احمد شاملو یکی هم این است که می‌تواند هر مجله تعطیلی را دائر و هر مجله دائری را تعطیل کند. برای نویسندۀ این سطور روشن نیست که در سال ۱۳۴۷ شاملو سرگرم دائر کردن مجله خوشه بود یا تعطیل کردن آن. آنچه مسلم است شاملو در مجله خوشه کار می‌کرد و لذا باید به یکی از این دو کار سرگرم بوده باشد...» این، شروع کتاب معروف «چنین کنند بزرگان» است. کتابی کوچک (چاپ هفتم آن در ۱۳۷۹ با افزایش دو قطعه ۱۸۳صفحه است) که ماجراهای زیادی دارد. 
استاد نجف دریابندری کار ترجمه و انتشار این کتاب را از سال ۱۳۴۷ و در مجله «خوشه» شروع کرد. بعد از تعطیلی این مجله هم کار ادامه یافت تا در ۱۳۵۱ این مجموعه طنز تاریخی به شکل کتاب منتشر شد. قوت قلم دریابندری در این اثر، که نمونه‌اش را از شروع مقدمۀ کتاب خواندید طوری بود که کمتر کسی باور می‌کرد کتاب، ترجمه باشد. می‌گفتند دریابندری خودش کتاب را نوشته و چون با پادشاهان شوخی کرده، اسم یک نویسندۀ آمریکایی را از خودش درآورده تا مشکلی برایش پیش نیاید. حتی توضیحات دریابندری در مقدمه هم به تقویت این ذهنیت کمک می‌کرد: «انتشار این کتاب فرصت مساعدی است برای همه کسانی که احياناً همیشه منتظر بوده‌اند نویسنده این سطور خود را در وضع نامساعدی قرار دهد: زیراکه در این کتاب مترجم نه تنها اصل امانت در ترجمه را زیر پا گذاشته، بلکه در حقیقت می‌توان گفت که به هیچ اصلی پابند نمانده است. در کتاب حاضر، قطعات فراوانی از متن اصلی ساقط شده، سهل است در قطعات ترجمه‌شده نیز جملات و عبارات فراوانی از قلم افتاده و به جای آنها، حتی در جاهای نامربوط دیگر، جملات و عبارات جعلی فراوانی گنجانیده شده است...» بعدها هم که یک قطعه از این آثار (ساووناورلا) در سالنامه ۱۳۷۱ «گل‌آقا» به چاپ رسید، نام نجف دریابندری را به عنوان مؤلف در کنار خودش داشت. 
ماجرای تألیف یا ترجمه بودن کتاب به کنار اما این اثر، شروع یک سبک جدید در طنزنویسی بود. طنزهای درخشان این کتاب که مبتنی بر حقایق تاریخی، اما با نگاه متفاوت و طنازانه به آنها بود بعدها بسیار مورد تقلید قرار گرفت. طوری می‌شود گفت هر طنز تاریخی دیگری که در این نیم قرن اخیر در ایران نوشته شده (از جمله کارهایی توسط همین قلم) تحت تأثیر «چنین کنند بزرگان» بوده است. دریابندری البته در سایر تألیفاتش هم تا توانسته طنز زیرپوستی وارد کرده و یکی دو اثر طنز دیگر هم دارد، از جمله سفرنامۀ طنز به زادگاهش بوشهر در سالنامه ۱۳۷۰ «گل‌آقا» با عنوان «بندرِ حالا و بندرِ زیتری». سبک دریابندری در کارهای طنز، ساختن موقعیت‌های خنده‌آور از طریق پیدا کردن تشبیه‌های خاص و نیز ربط دادن چیزهای ظاهراً بی‌ربط به همدیگر است. برای نمونه، بخش ارسطو، فیلسوف معروف را ببینید که در مدخل «اسکندر کبیر» و به واسطۀ اینکه ارسطو به اسکندر تعلیم داده، آمده است: «معروف است که ارسطو همه چیز را می‌دانسته است. ارسطو عقیده داشت که کار مغز انسان این است که خون را خنک نگاه دارد و ربطی به جریان فکر کردن ندارد؛ و حال آنکه این موضوع فقط در مورد بعضی از اشخاص صادق است. [بعد از اشاره به «همه‌چیزدان» بودن ارسطو، به یک عقیدۀ غلط او اشاره شده و بلافاصله با همان هم شوخی شده.] همچنین می‌گفت که گربه‌ماهی ممکن است دچار آفتابزدگی بشود، چون که در سطح آب شنا می‌کند. من شک دارم؛ چون که اگر شده بود قطعاً کمی پایین‌تر می‌رفت. یک وجب فرورفتن در آب برای گربه‌ماهی مسأله‌ای نیست. [باز بیان یک عقیدۀ غلط از ارسطو و دست انداختن آن.] ارسطو برخلاف آنچه معروف است به‌هیچ‌وجه معلم خوبی نبود؛ چون که موقع درس دادن مرتب قدم می‌زد؛ به‌طوری که اسمش را گذاشتند فيلسوف مشائی. پیداست که حواسش را جمع کارش نمی‌کرده است. [پیدا کردن یک معنای طنزآمیز در مورد فلسفۀ مشاء] با یک همچو معلمی، تکلیف شاگرد معلوم است. از این گذشته، بعضی از بچه‌ها آن‌قدر کارشان خراب است که افلاطون هم از پسشان برنمی‌آید، تا چه رسد به ارسطو. [استفاده از ساختار زبانیِ فلانی هم نمی‌تواند چه رسد به بهمانی و ارجاع به دعوای قدیمی بین افلاطون و ارسطو]» این طنزی است که خواننده را به قهقهه نمی‌اندازد، اما لبخند را هم از روی لبش پاک نمی‌کند. 
در سال ۱۳۷۷ ماهنامه «گل‌آقا» زندگینامه‌ای از ویلیام جاکوب کاپی (۱۸۸۴-۱۹۴۹) منتشر کرد و نشان داد که «چنین کنند بزرگان» واقعاً ترجمۀ کتاب The Decline and Fall of Practically Everybody است. هرچند هنوز هم کسانی این حرف را باور ندارند. به‌علاوه مترجم دیگری هم سراغ ویل کاپی، نرفت، نرفت، ... تا سال ۱۳۹۸ که محمود فرجامی ترجمۀ منتخبی از سه کتاب ویل کاپی در یک کتاب ارایه داد که حتی اسمش هم به تقلید از دریابندری بود: «چنین کنند جانوران». نجف دریابندری حالا حالاها سایه‌اش بر سر طنزنویسان خواهد ماند.

(منتشرشده در هفته‌نامه کرگدن شمارهٔ ۱۲۷)
        
(0/1000)

نظرات

 پردیس

1400/11/18

خواندن این کتاب برای من حظ تمام بود! در آغاز نوجوانیم دریابندری بزرگ را با این کتاب شناختم و پیگیرش شدم.